همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

چرا اعتماد به نفس ندارم؟


چرا اعتماد به نفس ندارم؟

 

دانش ‏آموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، ...

پرسش : دانش‏آموز مقطع پیش دانشگاهى هستم. مشکلى که امسال براى من پیش آمده آن است که با وجود این که شاگرد اوّل کلاس هستم، در فعّالیت‏هاى داخل کلاس شرکت کمى دارم. جرأت جواب دادن ندارم و در برقرارى ارتباط با دیگران ناتوان هستم و تاحدى خجالت مى‏کشم. لطفاً مرا راهنمایى کنید.
پاسخ:
نشانه‏ هاى گفته شده همه حاکى از احساس حقارت (کوچکى) و عدم اعتماد به نفس است که خودتان نیز بدان اشاره کرده‏اید. قطعاً در پیدایش این معضل، عواملى دخیل بوده است که شناخت آن در درمان احساس حقارت و اصلاح رفتار بسیار مهم و حیاتى است، ولى متأسفانه در نامه در این باره توضیحى نداده‏اید، یعنى باید مشخص شود دانش آموزى که در طول تحصیلات خود در مقطع راهنمایى و دبیرستان، در برقرارى ارتباط و جواب گویى به سؤال معلّم مشکلى نداشته، چگونه یک مرتبه در پیش دانشگاهى با وجود این که شاگرد اوّل است، احساس خود کم بینى دارد؟ از این رو لازم است با خود بیندیشید چرا امسال خود را پایین‏تر از دیگران مى‏بینم؟ چه اوضاعى عوض شده است؟ آیا محیط فرهنگى، عوامل تربیتى و یا برخورد والدین در این جهت مؤثر بوده است؟ پس از شناخت عامل مذکور که در نامه بعدى بدان اشاره مى کنید، باید وارد عمل شوید و عوامل را بر طرف کنید و بدانید:
1- اعتماد به نفس، پدیده‏اى اکتسابى است، نه ذاتى. هر جوانى که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مى‏یابد، مى‏تواند با استفاده از روش‏هاى علمى و با روحیه امیدوارى براى تغییر شخصیت خود اقدام نمایید.
2- اعتماد به نفس، شرط موفقیت شما در مراحل مختلف زندگى است. پس کسب آن را با جدّیّت دنبال کنید. ثبات شخصیت و پایدارى جوان در برابر دشوارى‏ها و تنگناهاى زندگى، درگرو اعتماد به نفس و خودباورى است. اگر خواهان ارتباط با دوستان و حضور در جمع و اظهار نظر هستید، باید خود را باور کنید.
3- نگرش و دید جامع فرد درباره خود که از آن به «خود پنداره»(1) یاد مى شود، تأثیر خاصى بر رفتار فرد دارد. اگر قضاوت انسان درباره خود مثبت باشد، از فعالیت خویش لذّت مى برد و به آینده امیدوار مى گردد. اما اگر ارزش یابى انسان از خود منفى باشد. از عزت نفس کم‏ترى برخوردار است. نیز از موقعیت‏هاى اجتماعى، هراسناک است و خیلى سریع دلسرد مى شود و احساس یأس دارد. بر این اساس بعضى از روان شناسان در طبقه بندى نیازهاى انسان، نیاز به احترام و عزّت نفس را از نیازهاى اساسى بر شمرده‏اند.(2)
اسلام نیز بر این نکته پا مى فشارد و در احکام فردى و اجتماعى و توصیه‏هاى اخلاقى اسلام، عزت و کرامت انسان محوریّت دارد. اگر فکر کنید از دوستانتان پایین ترید، با این تصور و تخیّل اوّلین قدم در راه شکست را برداشته‏اید.
این اصل مهم در روان شناسى است که معمولاً همان اتفاقى مى افتد که به وقوع آن فکر مى کنید.(3)
ویلیام جیمز مى گوید: «بزرگترین کشف در زمانه ما، پى بردن به این راز است که مردم با تغییر در طرز تفکّر خود، قادر خواهند بود زندگى خود را عوض کنند».(4) جالب این که قرن‏ها پیش، این نکته ظریف را مولاى متقیان على(ع) مطرح کرده و فرموده‏اند: «من لم یُنجِد لم ینجد؛ کسى که خود را بالا نگیرد، بالا نمى رود».(5)
4- به هنگام بروز افکار منفى، اندیشه مثبت را درباره خویش مشخص کنید و آن را به ذهنتان تلقین نمایید. از واژه «نمى توانم، غیر ممکن است» استفاده نکنید و به جاى آن به خود بگویید: مى توانم و مى خواهم. بهترین موقع براى انجام تلقین به نفس، شب و قبل از خواب است.
5- هرگز از موقعیت‏هاى دشوار نگریزید، بلکه به جاى فرار از مسئله، به حل آن فکر کنید و در وسط میدان حاضر شوید و خود را در معرکه‏ها قرار دهید، مثلاً از پاسخ دادن به سؤال معلّم یا دوستتان و ابراز وجود نهراسید و به رغم میل باطنى، این کار را انجام دهید و برخى مواقع خود را وارد آن کرده و بیفکنید.
امام على(ع) مى فرماید: «هرگاه سختى چیزى باعث بیم و هراست شد، تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختى‏ها، مشکل بر تو آسان خواهد شد».(6)
6- زندگى نامه بزرگان و نام آوران عرصه‏هاى علم و اندیشه و ادب و هنر در ایجاد اعتماد به نفس بسیار مؤثر است.
7- با تقویت مبانى دینى و انجام عبادات مانند نماز و روزه و دعا و توکّل بر خدا، اراده خود را تقویت کنید. از این طریق احساس مى کنید دیگر تنها نیستید و توانایى غلبه بر مشکلات را پیدا کرده‏اید.
در پایان کتاب جوان و نیروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى و معجزه اراده از وینسنت پیل را معرّفى مى کنیم.
به این نکته توجه داشته باشید که همه کمالات و خوبى‏ها در یک شخص جمع نشده است.
اگر دوستتان امتیازى دارد که شما فاقد آن هستید، قطعاً عکس آن صادق است، یعنى امتیازى شما دارید که دوستتان ندارد. امتیازاتى که انسان‏ها دارند، در مقابل آن چه ندارند، بسیار اندک است و این اختصاص به شما ندارد و در همه انسان‏ها چنین است.
بنابراین نباید به آنچه ندارید، اصلاً فکر کنید. باید به آنچه دارید بیندیشید و با اتکا و تکیه به آن‏ها به امورى دیگر دست یابید. این رمز بزرگ موفقیّت و اعتماد به نفس است. نیز هر انسانى با توجه به آن چه دارد، مورد سؤال واقع مى شود، نه آنچه ندارد.
امام على(ع) در مورد تفاوت میان انسان‏ها مى فرماید: «آدمیان در آغاز ترکیبى از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم، نزدیک و به اندازه دورى آن از هم، دور و متفاوت اند. یکى زیبا روى و کم خِرَد، دیگرى بلند قامت و کم همّت، یکى زشت روى و نیکوکار، دیگرى کوتاه قامت و خوش فکر، یکى پاک سرشت و بد اخلاق، دیگرى خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگر سخنورى دل آگاه است».(7)
در امور مادى ما موظف به نگاه کردن به زیردستان هستیم تا از این طریق احساس حقارت نکنیم. امام صادق(ع) مى فرماید:
«بپرهیزید از این که نگاه شدید و توجه عمیق خود را به آن چه در دست فرزندان دنیاست، معطوف دارید. اگر کسى چنین کرد، غصه و اندوهش به درازا مى کشد و خشم درونى اش فرو نمى نشیند و نعمت خداوند را کوچک مى شمرد و آن طور که باید، اداى شکر نمى کند».(8)
زمانه پندى آزاد وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگرى همه پند است‏
به روز نیک کسى زینهار غصه مخور
بسا کسا که به روز تو آرزومند است‏
اگر مى خواهید در پاسخ گفتن به سؤال معلّم، جرأت و شهامت داشته باشید، باید در آن لحظه خود را فراموش کنید و تنها به نقل مطالب بیندیشید. در حین سخن گفتن، مخاطب را پایین‏تر از خود بدانید تا بر تکلّم و خطابه تسلّط داشته باشید. در این صورت به خود اعتماد پیدا مى کنید. ارزش یابى دیگران با ارزیابى خودتان مرتبط است.
امام على(ع) مى فرماید: «شخصیت انسانى گوهر گران بهایى است که هر کس آن را حفظ کند، رشد یابد و هر کس آن را پس گرداند، فرو مى افتد».(9)
در روایت دیگر مى خوانیم: «ارزش هر فرد، وابسته به روشى است که اتخاذ مى کند. اگر خود را حفظ کرد، رفعت مقام پیدا مى کند و اگر آن را خوار شمرد، به پستى مى گراید».(10)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد