همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

سیزده فرصت برای موفقیت در تمام کسب و کارها!

سیزده فرصت برای موفقیت در تمام کسب و کارها!


سیزده فرصت برای موفقیت در تمام کسب و کارها!یکی از بزرگترین اشتباهاتی که بعضی از افراد در هنگام ایجاد یک کسب و کار مرتکب می شوند این است که آنها ابتدا یک محصول را انتخاب می کنند و سپس به دنبال پیدا کردن یک بازار مناسب برای آن می‌گردند! اگر شما نیز برای شروع کسب و کار خود از این روش استفاده کرده اید همینجا بایستید و از راهی که آمده اید برگردید!

افراد باهوش روش دیگری را انتخاب می کنند. آنها ابتدا یک بازار مناسب را انتخاب کرده و سپس محصولی را عرضه می‌کنند که مردم به دنبال آن هستند. به عبارت دیگر آنها ابتدا فرصتهای مناسب را شناسایی می کنند و پس از شناخت فرصت بلافاصله در جهت آن فرصت اقدام به کسب و کار می نمایند.

باید ببینید مردم چه می خواهند، به چه چیزهایی نیاز دارند و نیازهای فعلی آنها چیست. سپس مطابق با نیازهای آنها محصول خود را ارائه دهید. دوست دارید سایت شما روزانه ۱۰ بازدیدکننده داشته باشد یا ۱۰۰۰ نفر؟ اگر شما زیرک باشید بازاری را انتخاب می کنید که مردم آماده خرید محصولات آن بازار باشند.

نیازهای مردم باعث ایجاد خواسته هایی در آنها می شود و این خواسته ها فرصتهایی هستند که به وجود می آیند. اینترنت نیز سفره‌ای از فرصتهای گوناگون است که در اثر خواسته های مردم که نشأت گرفته از نیاز آنها است ایجاد شده است و برای اینکه در بهره‌مندی از این سفره فرصت موفق تر باشید باید این فرصتها را به خوبی تشخیص دهید.

۱) درآمد

مردم می خواهند «درآمد» کسب کنند. ممکن است بخواهند کسب و کار خودشان را شروع کنند، یک شغل با درآمد بالاتر پیدا کنند یا سهم بازار بیشتری به دست آورند. این، به آنها احساس «موفقیت» می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۲) پس انداز

مردم می خواهند «پس انداز» کنند. ممکن است بخواهند سرمایه گذاری مطمئنی برای آینده انجام دهند، یا در یک خرید بزرگ صرفه جویی خوبی کنند. این به آنها احساس «امنیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۳) زمان

مردم می خواهند در «زمان» صرفه جویی کنند. آنها ممکن است بخواهند کمتر کار کنند و وقت بیشتری برای لذت بردن از خوشی های زندگی داشته باشند. این به آنها احساس «آرامش» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۴) زیبایی

مردم می خواهند دارای یک «ظاهر بهتر» باشند. ممکن است آنها بخواهند وزن خود را کاهش دهند، تناسب اندام بهتر یا ظاهر زیباتری داشته باشند. این به آنها احساس «جذابیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۵) آموزش

مردم می خواهند چیزهای جدیدی «بیاموزند». ممکن است بخواهند یاد بگیرند چگونه روغن ماشین خود را عوض کنند، چگونه خانه زیباتری داشته باشند، چگونه خوراک های لذیذی تهیه کنند یا مانند اینها. این به آنها احساس «هوشمندی» بیشتری می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۶) طول عمر

مردم می خواهند «طول عمر» بیشتری داشته باشند. ممکن است آنها بخواهند سر فرم باشند، بهتر بخورند، سالم تر باشند یا انرژی بیشتری کسب کنند. این به آنها احساس «تندرستی» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۷) راحتی

مردم می خواهند «راحت» باشند. ممکن است بخواهند ناخوشی و درد نداشته باشند یا در رختخواب راحت تری استراحت کنند. این به آنها احساس «راحتی» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۸) دوست داشتن

مردم می خواهند کسی آنها را «دوست» داشته باشد. ممکن است از تنهایی به تنگ آمده باشند، یا بخواهند با کسی صحبت کنند. این به آنها احساس «دوست داشتنی» بودن می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۹) معروف بودن

مردم می خواهند «معروف» باشند. ممکن است بخواهند در کار خاصی بین مردم شهرت داشته باشند و شخص با اعتبار و مشهوری شوند. این به آنها احساس «قابل تحسین» بودن می‌دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۱۰) خوش بودن

مردم دوست دارند «خوش» باشند. ممکن است بخواهند از خوشی ها و لذت های مختلف جسمی و روحی استفاده نمایند. این به آنها احساس «رضایت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۱۱) خلاقیت

مردم دوست دارند «خلاق» باشند. ممکن است بخواهند راههای بهتر حل یک مشکل را کشف کنند. این به آنها احساس «خلاقیت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۱۲) پیشتازی

مردم دوست دارند در بعضی کارها «اولین» باشند. ممکن است بخواهند اولین کسی باشد که یک کسب و کار خاص را راه اندازی می کنند. این به آنها احساس «پیشتاز» بودن می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

۱۳) قدرت

مردم دوست دارند بر تأثیر دیگران «غلبه» کنند. ممکن است بخواهند راههای شناخت صحیح مردم را بدانند، دچار شکستهای روحی در زندگی نشوند یا از دیگران فریب نخورند. این به آنها احساس «قدرت» می دهد. از این فرصت استفاده کنید!

● نتیجه!

برای کسب ایده های جدید بینید گرایش و تمایل فعلی مردم چیست. تمایلات جدید را می توانید با مشاهده تلوزیون، آگهی های روزنامه ها و مجلات و گشت و گذار در اینترنت پیدا کنید. سپس محصولی را ارائه کنید که به آن گرایشات روز مربوط باشد.

تجربه در مقابل تحصیلات

تجربه در مقابل تحصیلات


تجربه در مقابل تحصیلات«آرنولدندلر» یکی از کارآفرینان موفق و با سابقه است که شرکت «The Startup Business Doctor» را تاسیس کرده است. او و همکارانش به کارآفرینان تازه‌کار که کسب وکاری جدید به راه انداخته‌اند، خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌کنند تا آنها بتوانند به کارشان رونق بخشند. 

سال‌ها قبل، دوستی داشتم که بسیار باهوش بود، حافظه تصویری و کلامی فوق‌العاده‌ای داشت و توانسته بود تحصیلات دانشگاهیش را با نمرات ممتاز به اتمام برساند. همه فکر می‌کردند که او می‌تواند در آینده شغل موفقی داشته باشد و به چهره مطرحی در جامعه تبدیل شود. 

تمامی ویژگیهای فوق بسیار مهمند و در موفقیت یک کسب و کار نقش دارند. اما سرانجام تمامی فرایندها و تکمیل آنها به دست این عوامل رقم نمی‌خورد. شاید شما هم در ابتدا فکر کنید که آن مرد جوان که آینده درخشانی پیش رو دارد می‌تواند برای دخترتان هم شوهر مناسبی باشد! کمی بعد از این که او دانشگاه را به پایان رساند، برای یک شرکت بزرگ و معروف که سالانه میلیون‌ها دلار درآمد داشت، شروع به کار کرد. صاحب این شرکت به روشی سنتی کار می‌کرد و تحصیلات آکادمیک اندکی داشت. در ضمن بسیار خسیس بود و به قول معروف آب از دستش نمی‌چکید! اما بسیار با تجربه بود و همه فوت و فن‌های کار را از بر می‌دانست. پس از اینکه دوست من مدتی در آنجا کار کرد به این نتیجه رسید که می‌تواند روند کار این مرد را تغییر دهد.

او به واقع این کارها را انجام داد: او از رئیس این شرکت بزرگ وقت ملاقات خواست و سپس به دیدار او رفت. دوست تحصیلکرده من به رئیسش گفت که روش کار او درست نیست و راه خطایی را در پیش گرفته است. او پاراگرافهایی از کتاب هایی که در دانشگاه خوانده بود به این مرد سنتی نشان داد و با استناد به آن مطالب گفت که چطور باید یک کسب وکار را راهبری کرد. 

رئیس با تجربه شرکت به او گفت: «مشخص است که تو جوانی درس خوانده هستی که تمامی مطالبی که آموزش دیده‌ای را به خوبی می‌دانی. اما من از تو سوالی می‌پرسم: اگر روش کار من اشتباه است، چطور توانسته ام این شرکت را ۳۰ سال سرپا نگه دارم، میلیون ها دلار درآمد داشته باشم، خانواده‌ام را اداره کنم و فرزندانم را به دانشگاه بفرستم؟ و این در حالیست که من دبیرستان را هم تمام نکرده‌ام. من خودم پاسخ این سوال را می‌دهم. تفاوت بین من و تودر این است که تو به چیزهاییکه خوانده‌ای ایمان نداری و باور نمی‌کنی که اینها بتوانند تا نیل به موفقیت، تو را هدایت کنند. گاهی اوقات لازم است که خطر کنی، به نیروی درونت تکیه کنی تا بفهمی که چه چیز درست و کدام غلط است.از این که نکات آکادمیک را یادآور شدی متشکرم، اما اگر تو فقط به این نوشته‌ها معتقد باشی، ترجیح می‌ دهم به روش خودم ادامه دهم.» 

من خودم قویا به ارزش و سودمندی تحصیلات واقفم و آن را تایید می‌کنم و به نظر من وقتی که کسی قرار است پزشک، وکیل یا حتی صاحب کسب و کار شود، تحصیلات رسمی و در سطوح بالا نقش مهمی دارند. وقتی که دانشجویی قرار است پزشک شود، باید مدتی نه چندان کوتاه در بیمارستان‌های 

گوناگون و در بخش‌های درمانی مختلف به صورت کارآموز و کارورز کار کند تا تجربیات لازم را کسب کند. در کسب و کار قضایا کمی فرق می‌کند. 

روش اداره یک کسب و کار را نمی‌توان به تمامی از لابه‌لای کتاب‌ها و متون دانشگاهی استخراج نمود. اگر من می‌خواستم تازه، کار مستقلی را شروع کنم به اصطلاح یک کارآفرین تازه کار بودم، از همان اول کار به تنهایی دست به کار نمی شدم. ابتدا مدتی نزد یک کارآفرین پیشرو و با سابقه شاگردی می‌کردم تا او مرا زیر بال و پرش بگیرد و بتوانم تجربیات لازم را کسب کرده و به عبارتی «فوت کوزه‌گری» را یاد بگیرم. این کارآموزی باعث می‌شود که ما با دنیای حقیقی کسب و کار و جریانات آن رو به رو شویم و از دنیای شسته رفته بازارهای موجود در متون و کتاب‌های مرجع رشته‌های مدیریت و بازرگانی خارج شویم. یا به قول معروف: «شنیدن کی بود مانند دیدن».

رضایت خاطر شغلی

رضایت خاطر شغلی


رضایت خاطر شغلیوقتی از لزوم داشتن شغلی که با علائق و روحیات و نقاط قوت و ضعف ما هماهنگ باشد سخن می‌گوییم، به عده‌ای بسیار سنگین می‌آید و در پاسخ به ما از لزوم داشتن شغلی می‌گویند که موجبات حداکثر تأمین مالی را برایشان فراهم آورد. اما غافل از اینکه این طرز تفکر مانند دیدن محدوده‌ای تا یک متر پیشرو می‌باشد. نظری است تنها برای همین امروزی که اینجا هستیم. آگاهی از اینکه ما در هر شغلی که باشیم مطمئناً باید زمانی بین ۳۰ تا ۵۰ سال را به آن بپردازیم ما را با موضوعی دشوار روبرو می‌کند که سرسری گرفتن آن عواقب جبران ناپذیری را برای ما بوجود می‌آورد. 

حال که باید چنین زمان طولانی را در شغلی باشیم این شغل چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ این شغل می‌بایست با روحیات و علائق و سلیقة ما سازگار باشد، باید از آن لذت ببریم تا بتوانیم در آن دوام بیاوریم. می‌بایست بیشترین اثر بخشی و بهره وری را در آن شغل داشته باشیم. 

پس به پوچ بودن این قول پی می‌بریم که ما باید در شغلی اشیم که در درجة نخست پول ساز باشد و در آمد بالایی داشته باشد. 

به هیچ عنوان منکر اینکه شغلی باید درآمد بالایی داشته باشد نیستیم. اما می‌گوییم این ملاک و معیار درستی برای انتخاب یک شغل نیست. شغل هر قدر هم که پول ساز باشد اگر با علائق ما همراه نباشد، بعد از مدت کوتاهی موجبات خستگی و ناتوانی ما را فراهم می‌آورد. 

زندگی مردان بزرگ همیشه این را به ما یادآور می‌کند که آنها هیچ وقت در کار خود اول از همه به دنبال در آوردن پول زیاد نبوده‌اند. بلکه آنها به کار خود با عشق و علاقة وصف ناشدنی (که این عشق و علاقه پیش از سایرین به کارشان بوده است) به کارشان پرداخته‌اند و یکی از نتایج این علاقة وافر موجب نتیجة مالی هنگفت برای آنها بوده است. این نکته در مورد شما هم صدق می‌کند. اگر برسم کاری قرار گیرید که از جوهرة وجودی شما نشأت گرفته باشد مطمئناً به چنان نتایج درخشانی در آن کار خواهید رسید که تنها یکی از نتایج آن بهره‌مندی مالی فراوان است. 

اولین نتیجة پرداختن به کاری که از جوهرة وجودی تان سرچشمه گرفته شده باشد این است که دیگر پول در درجة نخست و اولویت شما قرار ندارد و دیگر برای شما موضوع نیست. بلکه شاید به قول پول از در و دیوار برایتان می‌آید و اصلاً شما به دنبال آن نیستید بلکه اوست که به دنبال شماست و هر کجا که شما دست به کار جدیدی می‌شوید به سوی شما سرازیر می‌گردد. 

پرداختن به کار مورد دلخواه شما نتایج دیگری نیز به همراه دارد من جمله : آرامش فکری، احساس نشاط، سر زندگی، احساس مفید بودن، حس کمک کردن به دیگران، رسیدن به بیشترین سطح بهره وری در کار، لذت بردن از زندگی، لذت بردن از بودن در کنار خانواده، پرداختن به تفریحات سالم و هم جهت با شغل خود، دوری گزیدن از تفریحات ناسالم و صدها نتیجة ارزندة دیگر که عنوان کردن آنها از حوصلة این مقاله خارج است. 

پس فکر می‌کنم که تا بدین جا به اهمیت رضایت خاطر شغلی و قرار گرفتن در کاری که از جوهرة وجودی‌تان بر خاسته پی برده‌اید. 

▪ هر فردی در زندگی‌اش با همه گزینش حیطة اختیارات خود را معین می‌کند.

▪ حاصل انتخاب آگاهانه شغلی رضایت شغلی است. 

▪ یکی از بزرگترین معضلات جامعه جهانی امروز در تمام کشورها بیکاری و در کنارش نارضایتی شغلی است. 

▪ بررسی‌ها و پژوهش‌های متعدد در زمینه رضایت شغلی در کشورها و دیگر کشورها نشان می‌دهد عدة بسیاری از افراد از شغل خود ناراضی هستند و علاقه و انگیزة کافی برای فعالیتهای شغلی خود ندارند. 

▪ از هر ۱۰۰ نفر دانشجو پذیرفته شده در دانشگاه‌های کشور در سال ۸۴ نزدیک به ۲۰ نفر از آنها به دلایل نامعلوم دانشگاه را ترک کرده‌اند. 

▪ نتایج پژوهش طرح مشاوره ملی با جوانان نشان داده که نزدیک به یک سوم دانشجویان نسبت به رشته تحصیلی خود بر علاقه هستند. 

▪ پژوهشی که در مورد ۳۰۰ نفر از دانشجویان رشتة پرستاری انجام شد مشخص شد ۸۳ درصد دانشجویان نظر مثبتی به رشته تحصیلی خود نداشتند. 

▪ ۲۰ درصد دانشجویان پزشکی درهمه پرسی گفته‌اند تمایل دارند در حرفه‌ای غیر پزشکی فعالیت کنند. 

▪ این آمارها به ما نشان می‌دهد که عواقب نارضایتی شغلی ضرر و زیان بسیار زیادی برای فرد و جامعه دارد. امروزه بیش از هر زمان دیگری داشتن معلومات دقیق دربارة خود و دنیای کار و برنامه ریزی شغلی از اهمیت فراوانی برخوردار است. 

▪ رضایت شغلی ارتباط مستقیم با رضایت کلی در زندگی کلی در زندگی دارد. 

▪ کشف علائق، رغبت‌ها و استعدادهای بالقوه بر اساس یک خودشناسی صحیح می‌تواند جزو مؤثرترین عوامل در انتخاب شغل به شمار آید. 

در کنار علاقه و استعداد، انگیزه هم ایجاد می‌گردد و به دنبال آن توانائی‌های فرد شکوفا شده و دانش‌ها و مهارت‌های لازم برای آن شغل نیز به دست می‌آید. 

ولی بدون علاقه و توانایی، رضایت شغلی با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد. 

● عوامل مؤثر بر انتخاب شغل

▪ عوامل فردی 

۱) نوع شخصیت 

۲) علائق و رغبت‌ها 

۳) نیازها، ارزش‌ها و نگرش‌های فرد 

۴) استعداد و توانائیهای ذهنی 

۵) کسب دانش و مهارتهای تجربی شغلی 

۶) خود باوری 

۷) استقلال در تصمیم گیری 

۸) انگیزه، تلاش و پشتکار برای رسیدن به اهداف 

۹) خلاقیت، ابتکار، هوش 

▪ عوامل محیطی 

۱) تأثیر انتظارات خانواده، دوستان و آشنایان 

۲) محیط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی 

۳) وراثت، ژنتیک، جنسیت، توانائیهای جسمی 

۴) امکانات تحصیلی و مالی 

۵) آگاهی و اطلاعات شغلی 

۶) عرضه و تقاضای شغل، شرایط احراز شغل، میزان درآمد، آینده شغل 

ـ سعی نکن چیزی که نیستی باشی از توانمندیهایت لذت ببر. 

(کارل گوستا و یونگ) 

ــ شناخت انسان و پتانسیل‌های درونی او بدون درک و شناسایی جنبه‌های مختلف شخصیت وی میسر نخواهد شد. 

ـ انسان‌ها در هر مرتبه از سطح تحصیلی و شغلی که باشند می‌توانند با شناخت نقاط قوت و ضعف، توانمندی‌ها، کاستی‌ها و نقاط کور، شخصیت درونی خود را ارتقاء داده واسلام کنند و بهره وری خود را افزایش دهند. 

ـ کاری به این نداریم که چگونه می‌توانید یک تقاضای شغلی بنویسید و یا برگه سوابق تحصیلی و شغلی خود را تهیه کنید. کاری هم به این نداریم که برای اینکه مورد پسند استخدام کننده قرار بگیرید چه لباسی بپوشید. هدف ما این است که به شما بگوئیم از چه کاری رضایت شغلی پیدا می‌کنید. 

ـ می‌خواهیم شرایطی فراهم کنیم که شما و کارتان با هم رشد کنید. 

ـ واقعیت بر چون و چرا این است که همة ما سال‌های طولانی باید کار کنیم. 

ـ اگر چهل یا پنجاه سال شغلی داشته باشید که در اصل ترجیح دهید آن شغل را نداشته باشید، بخش مهمی از واقعیت زندگی خود را از دست داده‌اید. 

ـ شغل مناسب زندگی شما را بهتر می‌کند. خاصیت سرشار کننده دارد زیرا مهمترین بخش‌های شخصیت شما را تغذیه می‌کند. 

ـ در جهت موافق کار مورد علاقة شماست. 

نشان می‌دهد که شما کی هستید. 

به شما امکان می‌دهد از توانمندی خود به نحوی استفاده کنید که برایتان طبیعی باشد. 

مجبورتان نمی‌کند که دست به کارهایی بزنید که آنها را به خوبی انجام نمی‌دهید. 

اگر شغل مناسبی داشته باشید باید : 

۱) به رفتن سرکار علاقه مند باشید. 

۲) از کاری که می‌کنید انرژی بگیرید. 

۳) احساس کنید که برای تلاشتان ارزش قائل هستند و به آن احترام می‌گذارند. 

۴) وقتی کارتان را به دیگران توضیح می‌دهید احساس غرور و افتخار کنید. 

۵) از کسانی که با آنها کار می‌کنید لذت ببرید و برایشان احترام قائل باشید. 

۶) نسبت به آینده خوش بین باشید. 

ـ رمز رسیدن به رضایت خاطر شغلی انجام دادن کاری است که از آن بیشترین لذت را می‌بریم. 

ـ تصمیمی که در اوایل زندگی می‌گیریم سلسله حوادثی را سبب می‌شود که روی همه زندگی ما تأثیر می‌گذارد. اما وقتی جوان هستیم و کم سال تجربه‌ای نداریم و نمی‌دانیم که چه شغلی مناسب ماست. به هنگام انتخاب شغل به عواقب آن هم در آینده توجه نمی‌کنیم. 

شغل مناسب شما باید سه ویژگی داشته باشد. 

۱) رضایت فردی 

۲) اثر اجتماعی 

۳) صرفه اقتصادی 

دلایلی که افراد نمی‌توانند به راحتی شغل خود را عوض کنند. 

ـ باید بدهی‌های خود را بپردازند. 

ـ باید اسباب معیشت خانوادة خود را تأمین کنند. 

ـ در حالی که هنوز جای دیگری کاری می‌کنید دنبال کار جدید گشتن کار ساده‌ای نیست 

ـ اغلب فاقد ذخیره مالی هستید

ـ هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانید در فاصلة کوتاهی کار پیدا کنید. 

ـ مخالفت با آنچه دیگران از شما انتظار دارند کار دشواری است. 

ـ هر چه مدت بیشتری را با یک نوع سبک و شیوه‌ی زندگی انتخاب کرده باشید تصور یک زندگی به شیو‌ه‌ای متفاوت دشوار است. 

حال می‌خواهیم شما را با موضوعی به نام مشرب‌ها یا قالب‌های انسانی آشنا کنیم. 

اشخاص طبیعت‌های متفاوتی دارند. در طول تاریخ، فیلسوفان، روان شناسان، نویسندگان و سایر صاحب نظران در امور انسانی متوجه شده‌اند که چهار مشرب وجود دارد که تمام مردم در یکی از آنها جای می‌گیرند. 

این مشرب‌ها عبارتند از 

الف) سنتی‌ها 

ب) تجربه کننده‌ها 

ج) ایده آلیست‌ها 

د) بینشی ها 

شعار سنتی‌ها این است 

زود بخواب و زود از خواب بیدار شد 

آنها به نظم، قانون، امنیت ، درستی کار، مقررات و سازگاری بها می‌دهند. 

به شدت علاقه مند خدمت به جامعه هستند و می‌خواهند نیازهای جامعه را برآورده کنند. برای مقامات بالا و صاحبان اختیار احترام قائل‌اند و سلسله مراتب فرماندهی را رعایت می‌کنند. اغلب ارزش‌های محافظه کاراند دارند. 

بسیار وظیفه شناس هستند و همیشه سعی می‌کنند که کارها را درست انجام دهند و این از آنها انسانهایی قابل اعتماد و از همه مهمتر‌ مسئول می‌سازد. 

بیشتر در مشاغلی که ساختار و وضع روشن داشته باشد حاضر می‌شوند. 

▪ سنتی ها در محل کار 

- به خدمت و انجام کار درست علاقه مند هستند. 

- به ثبات، نظم و ترتیب، همکاری، استعداد و قابل اعتماد بودن بها می‌دهند. 

- سخت کوش و جدی هستند. 

- از خودشان توقع فراوان دارند و انتظار دارند که دیگران هم در این زمینه مثل آنها باشند. 

- عمل گرا، سازمان یافته و منظم هستند. 

- به مقررات، سیاستها، قرار دادها، آداب و رسوم و خط زمانی بهاء فراوان می‌دهند. 

- در کار حفظ و حراست، و ارسی کردن و نظم بخشیدن عالی عمل می‌کنند.

- مایل‌اند با حقایق به اثبات رسیده سروکار داشته باشند و از این حقایق برای پیشبرد اهداف سازمانی که در آن کار می‌کنند استفاده نمایند. 

- افتخار می‌کنند که کارشان را همیشه درست انجام می‌دهند. 

- وقتی به انجام کاری متعهد شوند آن را حتماً انجام می‌دهند. 

- مردمانی قابل اعتماد و اطمینان هستند. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای سنتی ها 

- در هر لحظه تنها روی یک پروژه کار کنید 

- سعی کنید در جلسات کمتری شرکت کنید 

- نقطه نظرهای دیگران را از آنها بپرسید 

- از کسانی که جلسه گردانند بخواهید قبل از تشکیل جلسه دستور برنامه را اعلام کنند. 

- از رؤسای خود بخواهید که دربارة انتظاراتشان صریح تر صحبت کنند. 

- هدف‌های کوتاه مدتی را در نظر بگیرید 

- تلاش کنید به اختلافات خود با همکارانتان پایان دهید 

- در واحدهایی که تنش‌های میان فردی زیاد در آن وجود دارد کار نکنید. 

- دقت کنید که در طی روز به قدر کافی تحریک شوید و انگیزه بگیرید. 

- کسانی را بیابید که بتوانند شما را در رسیدن به تعادل یاری دهند. 

- در دوره‌های آموزشی جرأت آموزی و ابراز قاطعیت شرکت کنید.

- همکار کارآمدی پیدا کنید 

- از سیستم‌های با کارآیی بیشتر استفاده کنید 

- با اشخاص تشکیل جلسه دهید 

- از توصیه‌های همکارانتان استفاده کنید 

- به سازمان‌ها و تشکیلات حرفه‌ای بپیوندید. 

- تا حدی که می‌توانید کارهای روزانه و تکراری را به دیگران واگذار نمائید. 

- اگر در شغل مدیریت نیستید کارهایی را پیدا کنید و داوطلبانه آنها را سرپرستی کنید. 

- از سرپرستان خود بخواهید خواسته‌هایشان را با صراحت با شما در میان بگذارند.

- یک دستیار یا منشی کارآمد استخدام کنید. 

▪ تجربه کننده‌ها 

شعار تجربه کننده این است 

بخور ، بنوش ، شاد باشد 

این اشخاص در مقایسه با سایر مشرب‌ها ماجراجوتر از همه هستند. برای اقدام کردن، برای تکانه و برای لحظه اکنون زندگی می‌کنند. 

به موقعیت فوری توجه دارند و می‌توانند ارزیابی کنند که در لحظه‌ها حال چه کاری باید صورت گیرد. 

چون تجربه‌ کننده‌ها به آزادی بها می‌دهند و استقلال را دوست دارند به ندرت فعالیتها یا موقعیت‌هایی را انتخاب می‌کنند که ساختار یا قانون و مقررات بیش از اندازه داشته باشد. 

این اشخاص به استقبال خطر می‌روند، سازگار هستند، راحت و عمل گرا هم می‌باشند. 

▪ تجربه کننده‌ها در محل کار 

- تجربه کننده‌ها نیازمند آنند که آزاد باشند و با توجه به تکانه‌های خود عمل کنند. 

- در کارشان به چیزی توجه می‌کنند که در لحظه اکنون قابل انجام دادن باشد. 

- دوست دارند از چالشی به سراغ چالش دیگر روند. 

- به راحتی آنچه را که اتفاق می‌افتد می‌بینند و می‌توانند از فرصت‌ها به سود خود استفاده کنند. 

- در شناسایی مسائل عملی عالی عمل می‌کنند و با این مسائل شجاعانه و با انعطاف برخورد می‌نمایند. 

- از ریسک کردن می‌ترسند. 

- وقتی بحرانی بروز کند به اندازة کافی نمی‌توانند از خود انعطاف نشان دهند. 

- ترجیح می‌دهند با واقعیت‌ها کار کنند و به مسائل واقعی بپردازند. 

- کمتر به جنبه‌های نظری و نقطه نظرها توجه دارند. 

▪ تجربه کننده‌ها در محل کار 

- به رفتارهای انسانی توجه دارند و می‌توانند گفت و گو کنندگان بسیار خوبی باشند. 

- از کارایی زیادی برخوردارند. با صرفه جویی برای رسیدن به هدف‌هایشان تلاش می‌کنند. 

- با ابزار و ادوات آشنایی فراوان دارند. 

▪ نقاط ضعف بالقوه تجربه کننده‌ها 

- برای دیگران قابل پیش بینی نیستند. 

- در مواقعی قبل از اینکه به اندازه کافی فکر کنند دست به کار می‌شوند. 

- علاقة چندانی به مسائل نظری، فکری و مفهومی ندارند و در بسیاری از موارد نمی‌توانند اتصالات یا انگاره‌های پیوند دهنده حوادث را شناسایی کنند. 

- وقتی مرحله بحران در هر حادثه‌ای تمام می‌شود علاقة تجربه کننده‌ها نیز کاستی می‌گیرد. 

▪ تجربه کننده‌ها 

- چون می‌خواهند آزادی عمل داشته باشند کمتر به رویه‌ها و مقررات توجه دارند و در بسیاری از موارد برنامه‌ها و تعهدات را رد می‌کنند. 

- در بدترین شکل تجربه کننده‌ها غیر مسئول، غیر قابل اعتماد، بچه گانه و تکانه‌ای هستند. 

شغل مناسب برای تجربه کننده‌ها شغلی است که به او استقلال، تنوع و امکان عمل بدهد. 

از آنجایی که این افراد تفریح را دوست دارند، هر کاری باید به آنها احساس رضایت بدهد. گرچه اشخاصی با این مشرب طبیعتاً سراغ تشکیلات سازمان یافته نمی‌روند ولی آنها تجربه کننده‌هایی هستند که می‌توانند نقشی در مهار بحران داشته باشند و در مقابل آن عکس العمل نشان دهند. 

آنها اغلب جذب مشاغلی می‌شوند که به آنها امکان دهد ابزارها و مهارتهای آموخته شده را به نحو مستقل و آزاد به کار برند. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای تجربه‌ کننده‌ها 

- به اطراف خود نگاه کنید و پروژه‌هایی را بیابید که مایل انجام دادن آنها هستید. داوطلب شوید روی آن پروژه کار کنید. 

- در یک دوره آموزشی مدیریت زمان شرکت کنید. 

- از سرپرست خود بخواهید خواسته‌ها و توقعاتش را روشن‌تر بیان کنید. 

- در طی روز فرصتی بیابید تا ورزش کنید. 

- در برنامه‌های تفریحی سازمان خود شرکت کنید. 

- به این فکر کنید که پنج سال دیگر در چنین زمانی می‌خواهید چه کاره باشید. 

- به طور منظم از پشت میزتان خارج شوید یا از اتاقتان بیرون روید.

- از دیگران یاری بطلبید و از اطلاعات آنها استفاده کنید. 

- برای خود دستیاری انتخاب کنید. 

- بخشی از کارهایتان را به دیگران واگذار کنید. 

- از فرصت‌ها استفاده کنید و از قدرت مذاکره خود بیشتر استفاده کنید. 

- از دیگران کمک بگیرید 

- همه تعارض میان فردی با دیگران را فیصله دهید. 

- کارهایی بکنید که به شما امکان دهد با همکارانتان رابطه بهتری داشته باشید. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای تجربه کننده 

- سعی کنید تا حد امکان استقلال داشته باشید 

- سعی کنید در طی روز فرصتی به دست آورید و به اقدامی فیزیکی و جسمانی بپردازید. 

- از اشخاصی که مهارتهای مکمل شما را دارند کمک بگیرید و نقطه نظرهایتان را تحلیل کنید. 

- دقت کنید که با همکارانتان ارتباط کافی داشته باشید. 

- اشخاصی را با نقاط قوت متفاوت از خود بیابید و با آنها مشورت نمائید. 

- هدف‌های کوتاه مدت و قابل حصولی برای خود در نظر بگیرید. 

- سعی کنید کارتان در طی روز متنوع باشد. 

- از کار کردن در تنهایی به مدت طولانی پرهیز کنید. 

▪ ایده آلیست‌ها 

به رشد شخصی و درک کردن خود و دیگران علاقه دارند. 

شعار ایده آلیست‌ها این است 

صداقت داشته باشد 

- این مشرب نسبت به بقیه مشربها فلسفی تر است.

- این اشخاص در زندگی پیوسته به دنبال معنا می‌گردند.

- برای صداقت و اصالت داشتن بهای فراوان قائل اند. 

- به درستی و امانت داری در اشخاص و در روابط اعتقاد فراوان دارند و دوست دارند که دیگران را آرمان سازی کنند. 

- ایده آلیست‌ها به پتانسیل و توانمندی‌های بالقوة انسانها بها می‌دهند و مایل‌اند کاری کنند که دیگران رشد و ترقی کنند. 

- ایده آلیست‌ها ارتباط برقرار کنندگانی عالی هستند و می‌توانند سبب ساز تغییرات مثبت گردند. 

▪ ایده آلیست‌ها در محل کار 

- ایده آلیست‌ها از اینکه از توانمندی‌های طبیعی خود برای درک دیگران و برقراری رابطه با آنها استفاده کنند لذت می‌برند.

- به طور طبیعی مهمول هستند و به نیازهای همکارانشان توجه دارند. 

- می‌دانند که چگونه دیگران را به رشد و اعتلا برسانند. 

- می‌دانند که چگونه به دیگران انگیزه بدهند تا کارشان را به خوبی انجام دهند. 

- ایده آلیست‌ها در حل مسائل و کمک به اشخاصی که با هم کار می‌کنند از توانمندها فوق العاده‌ای برخوردارند و می‌توانند کاری کنند که دیگران نسبت به خود و کارشان احساس خوبی داشته باشند. 

- وقتی که می‌خواهند از کاری که به خوبی انجام شده تعریف کننده به جای تعریف از کاری که صورت گرفته از خود شخص انجام دهنده تعریف می‌کنند. 

- می‌توانند برای حل مسائل راه حل‌های خلاق پیدا کنند. 

▪ ایده آلیست ها 

- در کار نوشتن و حرف زدن از توانمندی فراوان برخوردارند. 

- دارای قدرت جذبه و گیرایی خوبی هستند. 

- صرفاً بر اساس دوست داشتن و نداشتن خود تصمیم می‌گیرند. 

- فاصله گرفتن برای آنها دشوار است. 

- به مسائل دیگران توجه عمیق می‌کنند. که این گاه برایشان اسباب دردسر می‌شود. 

- در مواقعی آنها زیادی ایده آلیست‌ هستند و به جنبه‌های عملی توجه چندانی ندارند. 

- در زمینه نظم و انضباط و یا انتقاد از دیگران خوب عمل نمی‌کنند. 

- در سرزنش کردن خود راه دراز می‌روند. 

- گاه صرفاً برای حفظ روبط حسنه با دیگران از نقطه نظرهای خود عدول می‌کنند. 

- می‌توانند در مواردی متلون، غیر قابل پیش بینی و به شدت احساسی باشند. 

▪ شغل مناسب ایده آلیست ها 

شغل مناسب ایده آلیست‌ها می‌تواند شغلی باشد که معنی دار باشد. 

ایده آلیست‌ها به داشتن حس روابط با دیگران علاقه مندند و در کار رقابت وارد نمی‌شوند. 

آنها سازمان‌های دموکراتیک را دوست دارند که مشارکت همگان را در تمام سطوح جلب نمایند. 

ایده آلیست‌ها به سراغ مشاغلی می‌روند که بتوانند به دیگران برای رسیدن به شکوفایی کمک کنند. 

اغلب ایده آلیست ها در بخش منابع انسانی و پرسنلی کار می‌کنند. 

از جمله سایر مشاغل مورد توجه این اشخاص تدریس، مشاوره و زمینه‌های هنری است. 

برای کسانی که مشرب ایده آلیست‌ دارند انجام دادن کارهای زیر می‌تواند موجب رضایت شغلی آنها را فراهم کند. 

- در کارگاههای آموزشی دربارة ارتباطات شرکت کنید. 

- سعی کنید در تعارضات شخصیتی میان همکاران دخالت نکنید. 

- سعی کنید در تدوین بیانیه‌ مأموریت شرکت یا واحد خود مشارکت کنید. 

- گروه حمایتگری درست کنید تا با کسانی که در ارتباط با مسائل شخصی یا کاری با مشکلاتی روبرو هستند همکاری نمائید. 

- به طور داوطلبانه برای واحد یا سازمان خود کار روابط عمومی انجام دهید. 

- سعی کنید مشاوره غیر رسمی با همکاران را به خصوص وقتی احساس می‌کنید کلافه شده‌اید و یا قبل از اینکه احساس کنید در شرایطی قرار گرفته‌اید که شانس پیروزی ندارید به حداقل برسانید. 

- سعی کنید کارتان را محدود کنید به زمانی که در سر کار هستید. 

- سعی کنید در حیطة کاری خود یک آموزش دهنده باشید. 

- بگذارید رئیستان بداند که احساس قدرشناسی او روی کار شما اثر می‌گذارد. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای ایده آلیست‌ها 

- داوطلب شدید که در کمیته‌های برنامه‌ ریزی شرکت کنید تا بتوانید نظرات خود را به سمم دیگران برسانید. 

- سعی کنید ایده‌‌ها و نقطه نظرهای خود را مکتوب کنید و در جایی در معرض دید عموم قرار دهید. 

- اشخاص خلاقی را بیابید و با آنها همفکری کنید. 

- به سازمان‌ها و تشکیلاتی ملحق شدید که از تخصص مشابه شما برخوردار باشند. 

- در همایش‌ها شرکت کنید. 

- در کارتان چالش ایجاد کنید تا انگیزه‌تان بیشتر شود. 

▪ بینشی‌‌ها 

شعار بینش‌ها این است : 

در هر کاری عالی باش 

در جمع چهار مشرب اینها از همه مستقل تر هستند. 

میل شدیدی به کسب دانش دارند. 

برای خود و دیگران استانداردهای سطح بالا در نظر می‌گیرند. 

کنجکاوی فراوان دارند. 

می‌توانند جنبه‌های مختلف یک موضوع را ببینند. 

می‌توانند امکانات را ببینند. 

پیچیدگی‌ها را درک می‌کنند. 

برای مسائل واقعی و غیر واقعی راه حل‌هایی پیدا می‌کنند. 

▪ بینش‌ها در محل کار 

- از اینکه از توانایی‌های خود برای دیدن امکانات و احتمالات و تحلیل منطقی برای حل مسائل مختلف استفاده کنند لذت می‌برند. 

- به کسب علم و دانش علاقة فراوان دارند. 

- آدمهایی اهل فکرند و می‌توانند نوآوری‌های بزرگی داشته باشند. 

- می‌توانید تغییرات قابل ملاحظه‌ای را طراحی کنند و از تعیین راهکارها، برنامه ریزی و ایجاد سیستم‌ها برای رسیدن به هدف‌هایشان استفاده می‌کنند. 

- می‌توانند نقطه نظرهای پیچیده نظری را درک کنند و از موقعیت‌های چالش دار استقبال می‌کنند. 

- از خود و از دیگران متوقع هستند و اغلب می‌توانند انتقادات سازنده را بدون اینکه شخصی به دل بگیرند بپذیرند. 

▪ بینش‌ها 

- گاه در نظر دیگران پیچیده تر از آن به نظر می‌رسند که به درستی درک شوند. 

- تمایل دارند جزئیات را نادیده بگیرند. 

- به شدت شکاک هستند. 

- ممکن است قوانین، فرضیه‌ها یار سوم و سنت‌ها را به مبارزه بطلبند. 

- در بعضی مواقع با اشخاص صاحب اقتدار و مقامات مشکل پیدا می‌کنند. 

- اغلب متوجه نیستند که روی دیگران چه تأثیری می‌گذارند. 

- در بسیاری از موارد به همسویی و هماهنگی با دیگران معتقد نیستند. 

- افرادی به شدت رقابت آمیزند. 

- گاه اگر فکر کنند که در کارها نمی‌توانند صد در صد موفق شدند از دست زدن به آن کار خودداری می‌کنند. 

- در بدترین شکل ممکن بینش‌ها چه بسا متکبر و خودبین باشند و در دنیای خود سیروسلوک نمایند. 

▪ شغل مناسب برای بینش‌ها 

شغل مناسب برای بینش‌ها شغلی است که به او استقلال دهد. 

برایش تنوع داشته باشد. 

به لحاظ عقلی او را تحریک کند. 

چالش داشته باشد. 

- بینش‌ها احتیاج دارند سرپرستان، روسا، همکاران و کارکنان زیردست آنها اشخاص توانمند باشند. 

- بسیاری از بینش‌ها به قدرت بها می‌دهند و به همین دلیل به اشخاص قدرتمند تمایل دارند. 

از آنجا که نیاز آنها به صلاحیت و شایستگی زیاد است، اغلب در مشاغل رهبری ظاهر می‌شوند. 

▪ بینش‌ها 

در کالج‌ها درس می‌دهند، در رده‌های مدیریت سطح بالا ظاهر می‌شوند. به رشته‌های علوم کامپیوتری علاقه مندند. 

بسیاری از آنها طبیب یا حقوقدان می‌شوند. 

قرار گرفتن در مقام‌های سطح بالا به آنها امکان می‌دهد تا از اندیشه‌های خود استفاده کنند. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای بینش‌ها 

- مرشد و راهنمایی برای خود پیدا کنید. 

- سعی کنید در کمیته‌های برنامه ریزی راه پیدا کنید. 

- فرصت‌هایی برای رسیدن به اوج سازمان خود فراهم آورید. 

- گروهی را به عنوان دوست خود در نظر بگیرید. 

- از فرصت‌های مناسب وآموزشی استفاده کنید. 

- در دوره‌های آموزشی پیشرفته ثبت نام نمائید. 

- در انجمن‌های حرفه‌ای وابسته به کارتان عضو شوید. 

- سیستم‌هایی به وجود آورید و سعی کنید که در سازمان‌ خود آنها را به مرحله عمل در آورید. 

- سعی کنید بدون اینکه کسی مزاحمتان شود روی پروژه‌های مورد علاقه‌تان کار کنید. 

- کارهای تکراری و روزمره را به دیگران واگذار کنید. 

- برای خود یک دستیار یا منشی انتخاب کنید که در انجام دادن کارها بتواند به شما کمک کند. 

- داشتن تنوع را فراموش نکنید. 

- گروهی را درست و به نقد کارها و برنامه‌های خود بپردازید. 

▪ رضایت خاطر شغلی برای بینش ها 

- سعی کنید به قدر کافی خلوت داشته باشید تا ایده‌های خلاق خود را بروز دهید. 

- اشخاص خلاقی را پیدا کنید تا ایده شما را به کار گیرند. 

- سعی کنید اشخاص حمایت گری را بیابید که سازمان یافته باشند و در انجام جزئیات کار مسلط باشند. 

- سعی کنید با اشخاص واجد شرایط کار کنید. کسانی که به استعداد و صلاحیتشان احترام بگذارید.