تعدادی موش در یک مزرعه زندگی می کردند. موشها روزگار خوشی نداشتند چرا که گربه ای در مزرعه بود که آنها را شکار می کرد. موشها در یک ترس همیشگی به سر می بردند و ممکن بود در هر وقت از شب و روز در چنگالهای تیز گربه چابک قرار گیرند.
موشها جلسه ای تشکیل دادند تا حداقل راهی پیدا کنند که از وجود گربه در اطراف خود باخبر شوند و بتوانند عکس العمل مناسب از خود بروز دهند. طرح های مختلفی مورد بررسی قرار گرفت اما هیچکدام پذیرفته نشد.
در آخر یک موش جوان ایستاد و گفت: «من یک طرح خیلی ساده دارم اما کاملاً مؤثر خواهد بود. همه کاری که باید انجام دهیم این است که یک زنگوله به گردن گربه ببندیم. وقتی صدای زنگوله را می شنویم خواهیم فهمید که دشمن در حال آمدن است.»
همه موشها از طرح ارائه شده شگفت زده شده بودند و آن را تحسین می کردند. در بین همهمه موشها، یک موش پیر بلند شد و گفت: «من هم قبول دارم که طرح موش جوان، طرح بسیار خوبی است. اما اجازه دهید بپرسم: «چه کسی زنگوله را به گردن گربه خواهد بست؟»
موشها به یکدیگر نگاه می کردند و هیچ کس حرفی نمی زد. سپس موش پیر گفت: «ارائه راهکارهای غیرممکن خیلی ساده است.»
سیاستهای کسب و کار
بعاد تغییرات محیطی هر روز گسترش بیشتری مییابد و در این مسیر سازمانها بیش از گذشته از تحولات محیطی متاثر میشوند. این تغییرات، امروز بدل به تیغ دولبهای شده است که یکسوی آن فرصتهای بکر نهفته است و سوی دیگر آن دم تند فروپاشی است. در این شرایط «ارتباطات» و «اطلاعات» مهمترین ابزارهایی است که میتواند با ایجاد «آگاهی»، شرایط بهرهگیری از فرصتها را فراهم آورد. هرچند اقتصاد ما با اشلهای جهانی فاصله زیادی دارد، اما امواج این تغییر، سازمانهای ما را نیز فراگرفته است و در آینده نیز بیش از این سازمانها را متحول خواهد کرد. با توجه به اهمیت تمام این مسائل، نخستین گردهمایی بزرگ مدیران، با عنوان «بازانگاری مدیریت»، با هدف تشریح تحولات محیطی و تقویت ارتباط و تعامل سازمانها، توسط سازمان مدیریت صنعتی و سازمان مدیریت فرا در ۱۸-۱۹آذرماه در محل سالن اجلاس سران کشورهای اسلامی تشکیل شد. این گردهمایی دارای ۷محور اصلی بود: بازار، فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایههای انسانی، پول و سرمایه، عملیات، دانش و یادگیری، رهبری و استراتژی. فشردهای از این گردهمایی بهعنوان «گزارش ویژه» این شماره تدبیر تقدیم خوانندگان میشود. ● بازانگاری مدیریت؛ فصل نوی در تعامل مشترک دو نهاد مدیریتی برنامه افتتاحیه، با سخنان مهندس نصراله محمدحسین فلاح، مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی و مدیرمسئول ماهنامه تدبیر آغاز شد. وی ضمن تبیین شرایط کنونی گفت: این گردهمایی گامی نو در شکلگیری همکاری مشترک بین دو نهاد مدیریتی است و همین امر میتواند سبب تعامل هر چه بیشتر بین نهادهای مدیریتی در کشور شود. وی ادامه داد: ما به عنوان سازمان مدیریت صنعتی امیدواریم که بتوانیم با برگزاری چنین گردهماییهایی روابط بین مدیران و نهادهای مدیریتی را تقویت کنیم و از این منظر به اعتلای نظام مدیریتی جامعه کمک کنیم. فلاح در پایان ابراز امیدواری کرد، با توجه به نیازهای جامعه مدیران کشور چنین گردهماییهایی در آینده ادامه یابد وی تاکید کرد، سازمان مدیریت صنعتی در راستای رسالت خود برای ارتقای نظام مدیریت جامعه از برگزاری چنین گردهماییهای مشترکی استقبال میکند. ● تبیین ابعاد، لزوم و چگونگی بازانگاری مدیریت پس از مراسم افتتاحیه، نخستین سخنرانی کلیدی توسط دکتر کیانی، مدیرعامل سازمان مدیریت فرا با موضوع «روندها و چشماندازهای جهانی» ارائه شد. وی در ابتدای سخنان خود گفت: ما وقتی که سخن از لزوم بازانگاری مدیریت میکنیم، ابتدا باید روندهای جهانی را بشناسیم تا به درستی بدانیم که در چه شرایطی به سر میبریم؛ پس از آن میتوانیم با نگاه مقایسهای شرایط خودمان را با شرایط جهانی بسنجیم و راهکار ارائه کنیم. کیانی در همین ارتباط ادامه داد: «سختافزار» عامل اصلی تغییر در عصر کشاورزی و عصر صنعتی بود، اما در دوره کنونی «اطلاعات» به محور تغییرات بدل شده است و به کمک همین اطلاعات، امروز طول زمان در حال کاهش است. به عنوان نمونه نخستین اتومبیل در سال ۱۸۸۵ساخته شد، اما پس از ۵۵سال به صورت همگانی در جوامع مورد استفاده قرار گرفت، این طول زمان برای هواپیمای مسافربری نیز تقریباً همین میزان بود، اما یکباره ما در چند دهه اخیر شاهدیم که این طول زمان به صورت محسوسی کاهش یافته است تا حدی که این زمان برای فناوری کامپیوتر شخصی به ۱۵سال، برای موبایل به ۱۳سال و برای اینترنت به ۷سال رسیده است که همه این ارقام نشان از سرعت تحولات و لزوم انطباق با شرایط نو دارد. مدیرعامل سازمان فرا ادامه داد: از سوی دیگر با مروری بر وضعیت جامعه جهانی شاهدیم که هر ۲۶دقیقه یکبار در چین یک کارخانه ساخته میشود و در هر ۴۳ساعت یک فروشگاه عظیم Home Depot با زیربنای متوسط ۱۳۰۰۰مترمربع در آمریکا تاسیس میشود. وی همچنین تاکید کرد: ما نمیتوانیم آینده را پیشبینی کنیم، اما میتوانیم در خلق آینده موثر باشیم و برای این کار باید روندهای پیرامونی خود را در ابعاد محیطی، اقتصادی، سازمانی و مدیریت به دقت مورد بررسی قرار دهیم. آنگاه وی این ابعاد را به یک دایره با لایههای ۴گانه تشبیه کرد و به تشریح هر یک از این ابعاد ۴گانه پرداخت. وی در ارتباط با لایه روند تغییرات در بعد محیطی گفت: انتظار میرود که در آینده جوامع هر چه بیشتر از سمت تمرکز به عدم تمرکز میل کنند، اقتصادهای ملی به اقتصاد جهانی متمایل شوند، ساختار سلسله مراتبی به نظام شبکهای تغییر یابد، تکنولوژیهای نیروافزا به سمت تکنولوژیهای دانشافزا تغییر جهت پیدا کنند و دیگر اینکه انسانها از انتخاب «تکگزینهای» به انتخاب «چندگزینهای» برسند. کیانی ضمن تبیین ابعاد روند لایه اقتصادی گفت: در آینده ما باید منتظر باشیم که سازمانها از محل فرآوری و پردازش اطلاعات ارزشافزوده بیشتری نسبت به تبدیل مواد کسب کنند؛ همچنین انتظار میرود عرصه رقابت از بازارهای محلی و منطقهای خارج شده و در ابعاد بازار جهانی مطرح شود. وی در همین ارتباط ادامه داد: بعد «زمان» و «مکان» نیز در حال از بین رفتن است و در آیندهای نه چندان دور، این مهم به صورت کامل با استفاده از شبکههای ارتباطی و فناوریهای اطلاعاتی محقق میشود، به این ترتیب تمام محصولات در همه جای دنیا قابل دسترس میشوند و تکتک مشتریان حق ابراز نظر حتی در فرآیند تولید پیدا خواهند کرد. به صورت طبیعی این شرایط بر سازمانها نیز اثر میگذارد. کیانی در همین ارتباط گفت: سازمانها از این شرایط بسیار تاثیر میپذیرند و این موضوعی است که در سالهای اخیر بارها و بارها موردتوجه صاحبنظران و اندیشمندان مدیریت قرار گرفته است. به عنوان نمونه پیتر دراکر تاکید میکند که سازمانها باید کسبو کارشان را از نظر اطلاعاتی باسواد کنند. وی در همین ارتباط ادامه داد: توسعه دانش بشر منجر به توسعه تکنولوژی و توسعه تکنولوژی سبب پیشی گرفتن تولید از تقاضا شده است که از هماکنون نتیجه این تحولات مشخص شده است؛ وحاصل این تغییرات پیش فرض های سنتی مدیریت را زیر سوال برده است. در این شرایط تنها نوآوری و انعطافپذیری در برابر تغییر میتواند سازمانها را برای رویارویی با شرایط نوین یاری کند. کیانی در ارتباط با روند تغییرات مدیریتی گفت: طبیعی است که سازمانها در این شرایط تغییر و تحول را با گشادهرویی بیشتری بپذیرند، از راهحلهای خلاقانه استقبال کنند، ساختار خود را چابکتر و بهینهتر کنند و به مشتری و فهم او احترام بیشتری بگذارند. وی سپس در ارتباط با مفهوم بازانگاری مدیریت گفت: بازانگاری مدیریت به معنی تجدیدنظر اساسی در انگاشتههای موجود به منظور جایگزینی باورها و الگوهای منسوخ و کهنه با مدلهای روز و عصر حاضر است و این مفهومی است که بارها و بارها در فرهنگ و ادبیات خودمان مشاهده میشود و نمونههای آن در اشعار مولانا بسیار است. سخنران در همین ارتباط ادامه داد: زمانی که یک مشکل غیرقابل حل به نظر میسد، به این معناست که راهحلی در چارچوب موجود برای آن نمیتوان یافت، اما با تغییر پارادایم میتوان راهی نو برای حل مشکلات قدیمی گشود. بنابراین بازانگاری مفهومی از جنس «رهبری» است، زیرا «بازانگاری» در جستجوی پارادایمهای نو است و «مدیریت» در داخل پارادایمهای موجود به دنبال راه حل میگردد. وی مهمترین دلایل اهمیت بازانگاری مدیریت را به این شرح برشمرد: نخست اینکه باورها، منشاء کردار ما هستند و با بازانگاری در باورهایمان میتوانیم نتیجه بهتری کسب کنیم و دوم اینکه سازمانهای ما بیشتر از آنکه با ضعف مدیریت مواجه باشند، با ضعف رهبری روبرو هستند. کیانی در پایان سخنان خود گفت: برای «بازانگاری» ما باید دو قابلیت را در درون خود تقویت کنیم: قابلیت دلکندن از کهنهها و قابلیت تفکر استراتژیک. این دو قابلیت به افراد و سازمانها توانایی تغییر و انطباق با شرایط موجود را میدهد. ● محور دانش و یادگیری: فارغالتحصیلان بیسواد دکتر فریبا لطیفی، که مسئولیت محور دانش و یادگیری اولین گردهمایی مدیران را برعهده داشت، دومین سخنران کلیدی این همایش بود. وی سخنان خود را با نقش آموزش در خلق مزیت رقابتی آغاز کرد و گفت: در اقتصاد دانشمحور تنها مزیت رقابتی پایدار، آموزش پیوسته است. هماکنون شاید ما در جوامع و سازمانها با افراد تحصیلکرده مواجه باشیم، اما در عمل میدانیم که با مشکلی به نام فارغالتحصیلان بیسواد روبرو هستیم، به دلیل اینکه دانشآموختگان نظام آموزشی توان انطباق با نیازهای جامعه و سازمانها را ندارند. لطیفی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: از سوی دیگر، سازمانها با شرایط پیچیدهای روبرو هستند، سازمانها برای بقایشان باید به تحقق رویاهای مشتریان بیندیشند و این امر جز در سایه نوآوری میسر نیست. در این شرایط مدیران عامل تنها مسئولیت اداره سازمانها را برعهده ندارند، بلکه نقش Dream Developer را ایفا میکنند. هماکنون سازمانی برنده است که گوی نوآوری در کف داشته باشد. وی همچنین گفت: امروز شعار سازمانهای برتر این است که «یا مرگ، یا نوآوری» (Innovation or Die). در این شرایط «دنبالهروها» محکوم به شکست هستند و تنها کسانی میتوانند موفق شوند، که زودتر بیاموزند و نوآورانهتر عمل کنند و این یعنی پایان عصر تقلید و Benchmarking.؛ تنها نوآوری پیوسته است که میتواند پیروزی بلندمدت افراد و سازمانها را تضمین کند. استاد دانشگاه الزهرا در ادامه به ۱۰ فرمان کلیدی جامعه خلاق اشاره کرد: و گفت: ▪ خلاقیت را پرورش و پاداش دهید. ▪ برکیفیت سرمایهگذاری کنید ▪ بربومزیست خلاق، زندگی کنید ▪ اطمینان حاصل کنید که همه –بهویژه کودکان- حق خلاقیت دارند. ▪ تنوع را بپذیرید. ▪ خطرپذیری را ارج بگذارید. ▪ خلاقان را پرورش دهید. ▪ موانع خلاقیت را بردارید. ▪ مسئولیت تغییر را بپذیرید. ▪ بریکتایی پافشاری کنید، نه یکدستی. وی در ادامه به بررسی نقش نظام آموزشی در روند خلاقیت اشاره کرد وگفت: نظام آموزشی باید چگونه آموختن را بیاموزد، در صورتی که نظامهای آموزشی تبدیل به کارخانهای برای ارائه اطلاعات منسوخ به شیوه منسوخ شده است و مدارس به عنوان پایههای آموزش باید قدرت شهامت و خلاقیت را در دانشآموزان پرورش دهند و نظامهای آموزشی نه تنها در کشور ما، بلکه در بسیاری از کشورهای دنیا خلاقیت دانشآموزان را از بین میبرند. وی در پایان تاکید کرد: نظام آموزشی ما باید به گونهای بازسازی شود که به دانشآموزان مهارت ارتباط موثر با دیگران، مهارت «نه» گفتن، مهارت کارگروهی، مهارت آموختن، مهارت فرموله کردن مسایل، ظرفیتسازی برای پذیرش ناکامیها، عشق به زندگی و روحیه سازندگی را بیاموزد. در حالیکه نتیجه یک مطالعه نشان داده است که هیچیک از این مهارتها به دانشآموزان ما آموزش داده نمیشود. ● محور سرمایههای انسانی: توسعه سرمایه انسانی در سطح بنگاه سخنران کلیدی سوم نخستین روز همایش بازانگاری مدیریت، دکتر فریدون آذرهوش عضو هیات علمی سازمان مدیریت صنعتی بود. وی مطالب خود را پیرامون موضوع توسعه سرمایه انسانی در سطح بنگاه ارائه کرد. آذرهوش در ابتدا به مفهوم توسعه سرمایه انسانی اشاره کرد و گفت: توسعه سرمایه انسانی به هرنوع فعالیت و یا فرآیندی که به توسعه دانش ، تخصص، بهره وری در کار و رضایت شغلی کمک کند، اطلاق میشود؛ اعم از آنکه این فعالیت به منظور توسعه فردی، گروهی، سازمانی، ملی و یا بشری صورت گیرد. وی در ادامه به بررسی دیدگاههای مختلف توسعه منابعانسانی پرداخت و گفت: توسعه سرمایهانسانی از دیدگاه ادیان، از دیدگاه فلاسفه، از نقطه نظر سازمان ملل متحد و از دیدگاه اقتصادی قابلتعریف است؛ که در این جلسه نقطه نگاه ما بیشتر معطوف به دید کسب و کار است. سخنران در همین ارتباط ادامه داد: تاکنون تحقیقات زیادی در این حوزه انجام شده است. نتایج یکی از این تحقیقات معتبر که در شرکتهای موفق آمریکایی انجام شده است، حاکی از آن است که توسعه سرمایه انسانی یکی از مهمترین استراتژیهای کسب و کار این سازمانها محسوب میشود و مدیران منابعانسانی از جمله مدیران ارشد این سازمانها محسوب میشوند. وی سپس تئوریهای توسعه منابعانسانی را مرور کرد و گفت: در انقلاب صنعتی، به کارگر به دید عاملی هزینهزا و به آسانی قابلتعویض نگریسته میشد و نگاه غالب اینبود که اتوماسیون میتواند جایگزین انسان شود؛ این در حالی است که در عصر فراصنعتی، دانشگرها (Knowledge Workers) به عنوان مهمترین ارکان سازمان پذیرفته شدهاند. آذرهوش ادامه داد: هماکنون دید هزینهای نسبت به نیرویانسانی از بین رفته است و سازمانها مقادیر قابلتوجهی را صرف سرمایهگذاری در مسیر توسعه نیرویانسانی خود میکنند. به عنوان نمونه شرکت آیبیام در سه سال آینده، قصد دارد، برای توسعه منابعانسانی در کشور هندوستان ۶بیلیون دلار سرمایهگذاری کند، چون میداند که با این سرمایهگذاری آینده نیرویانسانی متخصص و دانشگر خود را تضمین میکند و از این نیروها میتواند در سراسر دنیا بهره بگیرد. امروز مدیران موفق دریافتهاند که با سرمایهگذاری بر روی نیرویانسانی میتوانند از یک استعداد معمولی بهرهوری فوقالعاده بگیرند و این در حالی است که کسانی که به این موضوع بیتوجه هستند، تنها موفق میشوند بهرهوری استعدادهای عالی خود را به سطح معمولی برسانند. عضو هیئتعلمی سازمان مدیریت صنعتی در ارتباط با ابعاد توسعه سرمایهانسانی گفت: توسعه سرمایهانسانی دارای سه بعد است: آموزش و پرورش، هدایت مسیر رشد حرفهای، بسترسازی سازمان برای استفاده از سرمایه سازمانی. این در حالی است که در سازمانهای ما بیشتر از هرچیز به چرخه آموزش میاندیشیم و کمتر به بهسازی و بستر سازی برای بهرهگیری از منابع موجود می● روندهای توسعه اقتصادی و صنعتی ایران بعد از انقلاب اسلامی و چالشهای آینده آخرین سخنران روز نخست، دکتر علینقی مشایخی، عضو هیئتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف بود. دکتر مشایخی در ابتدای سخنان خود به بررسی روند های کلان جمعیتی و اقتصادی پس از انقلاب پرداخت و گفت: نخستین نکته این بود که کشور، بعد از انقلاب با کاهش تولید مواجه شد که مهمترین دلایل آن را میتوان در استقرار نظام نوین سیاسی، آغاز جنگ عراق و خروج بسیاری از مدیران و متخصصان از کشور عنوان کرد. این عوامل مهم را عواملی مانند تعطیلی دانشگاهها، درونگرایی اقتصادی، تشویق ازدیاد جمعیت، ملی کردن کارخانهها و ایجاد فضای بدبینی نسبت به کارآفرینان و سرمایهداران تشدید میکرد. وی در ارتباط با روندهای اقتصادی گفت: به تبع این عوامل در همان دهه نخست، میزان درآمدسرانه کاهش یافت، نرخ رشد جمعیت به شدت افزایش یافت که منجر به غیرطبیعی شدن هرم جمعیتی کشور شد که آثار و تبعات آن را چندین سال است که شاهد بوده و هستیم و برای طبیعی شدن هرم جمعیت، حداقل چند نسل زمان نیاز است؛ ضمن اینکه در این دوره زمان ما شاهدافزایش مصرف انواع محصولات بویژه در بخش انرژی بودیم و هستیم تا جایی که افزایش مصرف نفتی وفرآوردهها آن موجب کاهش صادرات نفت کشور شد. سخنران سپس به تشریح شرایط پس از جنگ پرداخت و افزود: پس از جنگ با توجه به تجاربی که مدیران نظام پیدا کرده بودند، شرایط اقتصادی روبه بهبود گذاشت. به عنوان نمونه تولید ناخالص ملی افزایش پیدا کرد. سیاستهای اقتصادی دولت به سمت میدان دادن به بخش خصوصی حرکت کرد که همین امر موجب رونق اقتصادی در کشور شد. نرخ ارز شناور شد و سایر تحولات دیگری که موجبات رشد اقتصادی کشور را در سالهای پایانی دهه ۶۰ و دهه ۷۰فراهم کرد. وی سایر شاخصها از جمله شاخصهای آموزشی را نیز مورد بررسی قرار داد و گفت: در همین شرایط شاخصهای آموزشی نیز ارتقاء یافت. حضور زنان در دانشگاهها و نظام آموزش عالی پررنگ شد. دورههای تکمیلی آموزشی به شدت گسترش پیدا کرد و میزان ارائه مقالات علمی روبه افزایش گذاشت. دکتر مشایخی در ادامه تاکید کرد: کشور در سالهای گذشته رشد خوبی را پشت سر گذاشته است، هر چند تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد، اما برای آینده ما با یک سری چالش مواجه هستیم. مهمترین این چالشها دو عامل است: نخست ضعف نظام دولتی که یکی از تبلورهای عینی آن تورم دو رقمی در کشور است و دیگری افزایش درآمد نفت. سخنران در ارتباط با درآمد نفت افزود: درآمد نفت برای اقتصاد ایران تبدیل به یک شمشیر دولبه شده است. از یک سو میتواند موجبات رشد سریعتر کشور را فراهم آورد و از سوی دیگر اگر درست استفاده نشود، میتواند مانع توسعه شود. ما هماکنون برای استفاده از منابع نفتی با چند گزینه روبرو هستیم: ▪ گزینه اول: فروش ارز نفت به بانک مرکزی ودریافت ریال برای جبران هزینههای دولت ▪ گزینه دوم: سپرده گذاری در بانکهای خارجی و استفاده از سود آن برای تقویت مستمر دولت و فرایند توسعه بدون وارد شدن شوکهای تند و مخرب ▪ گزینه سوم: انتقال درآمد ارزی اضافی نفت به صندوق ذخیره ارزی برای اعطای وام جهت توسعه ظرفیت بخشهای تولیدی مشایخی تصریح کرد: به نظر میرسد ما هماکنون به سمت گزینه نخست گرایش داریم، اما این روش میتواند به اقتصاد ما لطمههای متعددی وارد کند، از جمله افزایش واردات که در نهایت منجر به رکود واحدهای تولیدی داخلی میشود که هماکنون برخی از آثار آن را مشاهده میکنیم. گزینه سوم میتواند سبب شکوفایی کشور را فراهم کند و ارز نفتی صرف واردات ماشینآلات و تجهیزاتی شود که خود میتواند اشتغال جوانان را نیز تضمین کند. وی در پایان گفت: در هر صورت همه باید به آینده ایران امیدوار باشیم. باید به ایرانی آباد و پیشرفته بیندیشیم، به دولت و همه آنهائی که با نیت خدمت به کشور تلاش میکنند همفکری دهیم؛ اگر چه آنها همفکری نطلبند. ● محور پول و سرمایه: چشمانداز تامین مالی بنگاهها داود مسگریان حقیقی، مهمترین سخنران محور پول و سرمایه بود. وی در ابتدای سخنان خود به تشریح تحولات نظام مالی بینالملل پرداخت و گفت: همین تحولات مرتبط با فناوری اطلاعات، شکلگیری سیستمهای اعتباری و کسب وکار الکترونیک بسیاری از شرایط بینالملل را متحول کرده است که طبیعی است این شرایط، جامعه ما را نیز تحت تاثیر قرار داده و در سالهای آتی تاثیر آن افزایش نیز مییابد. وی آنگاه به تشریح بررسی نظام سرمایه کشور پرداخت و گفت: برای تامین سرمایه دو راه وجود دارد: یک راه بازار سهام است و راه دیگر تامین سرمایه از نظام بانکی است؛ ولی باید توجه داشته باشیم که وظیفه نظام بانکی تامین کوتاهمدت سرمایه است. وی در این ارتباط ادامه داد: البته برخی از کشورهای پیشرفته مانند ژاپن و کانادا نیز بازار سرمایهشان بانک محور است، اما مشکل اینجاست که نظام بانکی ما هیچگاه در معرض رقابت نبوده است، ضمن اینکه به شدت متکی به درآمدهای نفتی است. مسگریان درارتباط با خصوصیسازی بانکها گفت: هرچند آزادسازی بانکها در برنامههای دولت پیشبینی شده است، اما این امر تا چند سال آینده محقق نخواهد شد. از آن سوی، تجربه بانکهای خصوصی نیز در کشور حاکی از موفقیت این بانکهاست. این بانکها هماکنون سهم ۱۰-۱۵درصدی در بازار دارند، اما در سالهای اخیر به نسبت رشد خوبی داشتهاند. سخنران همچنین ضمن آسیبشناسی نظام بانکی گفت: هماکنون غیبت بانکهای سرمایهگذار به شدت محسوس است. نظام بانکی ما مجری سیاستهای کلان دولت است و نمیتواند به رسالتهای خود عمل کند. در ادامه مسگریان، به تشریح بازار اوراق قرضه پرداخت و گفت: اوراق قرضه یکی از کلیدیترین اجزای بازار سرمایه است، اما در کشور ما از این بازار به درستی استفاده نمیشود. به عنوان نمونه دولت خود رقیب فروش اوراق است و وقتی دولت با سود ۵/۱۵درصد باضمانت بانک مرکزی اقدام به فروش اوراق قرضه میکند، طبیعی است که این نرخ به عنوان نرخ پایه سود مطرح میشود و دیگر سایر بخشها نمیتوانند با یک دولت قدرتمند رقابت کنند. بررسی بازار سهام یکی دیگر از محورهای سخنران بود. وی در این ارتباط گفت: حجم بازار سهام و اوراق بهادار ما زیاد نیست، آمار نشان میدهد که حجم معاملات این بازار ۳۰میلیارد ریال است. همچنین این بازار فاقد وسعت، عمق و تنوع کافی است. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم هماکنون مدت زمان زیادی است که پول جدیدی جذب این بازار نشده است و معاملات در بازار ثانویه انجام میشود. وی در همین ارتباط ادامه داد: مهمترین ویژگی بازار سهام کارآمد، شفاف بودن و به روز بودن اطلاعات است که به مشتریان قدرت انتخاب و حق بازی میدهد، اما بازار سهام ما تا رسیدن به این نقطه فاصله بسیار دارد. یکی دیگر از مسائلی که نشان میدهد، بازار سهام ما هنوز به نقطه مطلوب نرسیده است، عدم حضور شرکتهای ایرانی در بازارهای بورس خارج از کشور است. مسگریان در این ارتباط گفت: تا کنون هیچ شرکت ایرانی در بورس سهام خارج از کشور پذیرش نشده است؛ و البته شرکتهای ما برای رسیدن به استاندارد مورد پذیرش این بازارها باید تلاش زیادی کنند، اما هماکنون مسیرهای جدیدی در این مسیر بویژه در منطقه کشورهای حاشیه خلیجفارس ایجاد شده است. هماکنون بازارهای سهام فرعی این کشورها، بازار روبهرشدی است که علیرغم نزدیک بودن به استانداردهای جهانی، فاقد بسیاری از سختگیریهای نظام بینالملل است و به این ترتیب من به مدیران توصیه میکنم که حضور در این بازارها را مورد بررسی قرار دهند. افزون بر سخنان یادشده، سخنرانیهای دیگری در این همایش پیرامون مسایل گوناگون مدیریت ایراد شد که در صورت آمادهشدن، امیدواریم در شمارههای آینده، نسبت به درج خلاصهای از آنها اقدام کنیم. ● نتیجهگیری بازانگاری مدیریت فضایی بود، برای تعامل و ارتباط هر چه بیشتر بین مدیران و دستاندرکاران کسب و کار برای آشنایی با روندهای آتی. همچنین نمایشگاه جانبی آن فضای این تعامل و ارتباط را گستردهتر و بهینهتر میکرد. در طول دو روز این گردهمایی بیش از ۵۲ساعت برنامه در قالب سخنرانی کلیدی، سمینار، ارائه تجربیات، مقاله، موردکاوی، میزگرد و پخش فیلم ارائه شد که همزمان در سالن اصلی و ۴سالن جنبی اجرا میشد. باشد که چنین گردهماییهایی تداوم داشته باشد و سبب تعامل هر چه بیشتر بین جامعه مدیران کشور و اعتلای این نظام شود. |
۹ گام برای موفقیت در محیط کار
سیاست در محیط کار ممکن است تعبیر خوبی نباشد، البته در این مقاله راجع به سیاست در ابعاد دولتی آن سخن نمی گوییم. سیاست اداری یا نحوه تقسیم و مدیریت قدرت و نفوذ در شرکت شما می تواند بخشی از شغل و کار شما باشد و این موضوع صرفنظر از دخالت و حضور معتمدانه شما در این حوزه یا علاقه به آن است. برخی از کارکنان اظهار می دارند که علاقه ای برای ورود به بازی های قدرت ندارند اما بیش تر کارشناسان معتقدند بی اعتنایی به قدرت سازمانی حاصلی جز عدم توفیق در محیط کار نخواهد داشت. استفاده از قدرت سازمانی به مفهوم باقی ماندن در مجموعه عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری ها تلقی می شود. سیاست در محیط کار زمانی تقبیح می شود که هر یک از کارکنان به تنهایی در پی اهداف شخصی خود باشند. بهتر است سیاست در محیط کار را همانند یک برنامه استراتژیک و راهبردی در نظر بگیرید که طی آن افراد تلاش می کنند تا به منابع مورد نیاز جهت تکمیل اهداف سازمانی خود نایل آیند. اغلب اوقات کسانی برنده خواهند بود که ضمن بهره وری به موقع از قدرت، به طرزی قابل احترام با دیگر عوامل ذی نفوذ به ائتلاف های مرحله ای برای رسیدن به اهداف مشخص سازمانی دست بزنند. شاید خالی از لطف نباشد تا جهت رفع برخی از ابهامات درخصوص قدرت در سازمان و منشا و پایگاه آن نیز صحبت به میان آید. منشا قدرت جایی است که از آن جا کسب قدرت می شود مثلا پست و مقام سازمانی می تواند حامل قدرت برای صاحب منصب شود یا ویژگی های شخصی مانند اندام ورزیده و تنومند و سرعت عکس العمل به عوامل محیطی یا تخصص در رشته ای به خصوص و نیز داشتن فرصت برای کنترل اطلاعات همگی می تواند موجب قدرت برای افراد شود. اما پایگاه قدرت یعنی آن چیزی که می توان به وسیله آن بر دیگران اعمال نفوذ کرد؛ نظیر زور، پاداش و آگاهی یا دانش، اما خود قدرت همان توان نفوذ بر دیگران است که علت آن وابستگی افراد تحت نفوذ به افراد صاحب نفوذ تحلیل می شود. در این جا ۹ گام به منظور توفیق در محیط کار و همچنین کسب احترام دیگران به ایده ها و نظرات تان تقدیم می شود: ۱) نحوه انجام کارها را در سازمان و محیط کار مشاهده و بررسی کنید. برای رسیدن به این مقصود می توانید چند سوال مهم را مطرح کرده و پاسخ های آن ها را پیدا کنید مثلا ارزش های (تجاری) اصلی سازمان کدام است و چگونه محقق می شود؟ آیا نتایج کوتاه مدت ارزشمندتر است یا کارهای بلندمدت؟ تصمیم گیری ها چگونه به انجام می رسد؟ چه مقدار مخاطره و ریسک در سازمان پذیرفته می شود؟ پاسخ به چنین سوالاتی می تواند بهترین و واقعی ترین حس را در مورد فرهنگ سازمان تان در شما ایجاد کند و درک خوبی را از محیطی فراهم آورد که در آن به فعالیت اشتغال دارید. ۲) نیمرخی از افراد صاحب نفوذ و قدرتمند سازمان، تهیه کنید. به نوع ارتباطات، شبکه روابط و نوع طرح هایی که اغلب مورد موافقت آنان قرار می گیرد، توجه کنید. سعی کنید در حد توان و قدرت خود در راستای آن اهداف و الگوها تلاش کنید. ۳) ابتکارات و طرح های استراتژیک شرکت را تعریف و مشخص کنید. مهارت های خود را به منظور تطبیق و تناسب با طرح های شرکت، به روز و به هنگام کنید مثلا عقب ماندن از رویکردهای فن آوری، کیفیت یا خدمات مشتریان که می تواند از عوامل کلیدی توفیق کسب و کار و شرکت شما محسوب شود، اصولا قابل تحمل نیست. ۴) تصویری اثربخش از فردی در اذهان ایجاد کنید که فعالیت هایش به ثمر می رسد و به دنبال نتایج کارهاست. ارتباطات، تلاش و فعالیت هایی که حاصلی نداشته باشند، به خصوص در شرایطی که سازمان ها بر کمیت گرایی و نتایج حاصله تاکید می کنند، موجب تقدیر و احترام نخواهد بود. ۵) از این که کارهای تان را به اطلاع دیگران برسانید، هراسی به خود راه ندهید. اگر هیچ کس از کارهای خوب و ثمربخش شما اطلاعاتی نداشته باشد، ممکن است در بازی سیاست اداری، آن جا که واقعا شایستگی برد را دارید، بازنده شوید. در هر زمان که فرصت مناسبی فراهم می شود، اجازه دهید تا دیگران از نتایج کارها و اقدامات شما مطلع شوند. اگر نتوانید اهمیت و نتایج وظایفی را که در سازمان برعهده دارید و بر انجام آن ها متمرکز شده اید را برای دیگران روشن کنید، بدون تردید در میان همکاران بر خورده و پنهان خواهید ماند. ۶) با همه محترمانه رفتار کنید. هیچ گاه با همکاران رفتاری تبعیض آمیز و نامحترمانه نداشته باشید. قطعا نمی دانید که شبکه ارتباطی دیگران شامل چه افرادی است و ماهیت این ارتباطات چیست. بنابراین اثرهای هرگونه رفتار ناهنجار با دیگران به نوعی به خود شما بازگشت خواهد کرد. ۷) شدیدا خود را با یک گروه پیوند نزنید. در هر سازمان گروه های رسمی و نیز گروه های غیررسمی به فعالیت مشغول هستند. گروه های رسمی هر سازمان یا شرکت عبارت از تعداد افرادی هستند که در یک فرآیند شغلی به کار اشتغال دارند مانند کارکنان واحد مالی و حسابداری و اما گروه های غیررسمی به تعداد افرادی اطلاق می شود که حسب سلایق و علایق شخصی و خصوصی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. اگر قصد دارید مدت ها در همین سازمان باقی بمانید، بهتر است با تمامی گروه های رسمی و غیررسمی ارتباط داشته باشید و خود را صرفا در یک گروه محصور نکنید. زیرا با این که ممکن است در حال حاضر ائتلاف فعلی قدرتمندتر از همه باشد، اما ماهیت سازمان ایجاب می کند که منافع تمامی گروه های ذی نفع به نوعی تامین شود، بنابراین جابه جایی قدرت و رهبری سیاسی در سازمان که عموما در سطوح میانی و عملیاتی شکل می گیرد، امری متداول است. ۸) باید بتوانید به نحوی متقاعدکننده ارتباط برقرار کنید. برای این که بتوانید توجه دیگران را به ایده ها و طرح های خود معطوف کنید، باید با پشتوانه حقایق و نمونه های انکارناپذیر بر نظرات خود تاکید ورزید. سیاستمداران قدرتمند می توانند پیام خود را با شنوندگان و مخاطبان خود مطابقت دهند یا به عبارتی قادر به ارایه پیام خود به زبان مخاطبان هستند و البته همیشه برای این کار کاملا آماده هستند. ۹) با خودتان صادق باشید. پس از آن که دورنمای سیاسی شرکت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادید، چنانچه به این نتیجه رسیدید که این جا جای شما نیست، آماده جابه جایی شوید. همه شرکت ها و سازمان ها این طور نیستند اما برخی سازمان ها در واقع اصرار بر حفظ و حتی ارتقای رفتارهای ناصادقانه، ناجوانمردانه یا غیراخلاقی دارند. طبیعی است که برنده شدن در چنین صحنه هایی هیچ ارزشی ندارد. موافق نیستید؟ |
محمد سالاری کارشناس مشاغل کوچک |