خداحافظی از حرفه اجدادی
در آستانه آغاز سال 90 و یا به تعبیر بهتر دهه 90 صنایع دستی ایران حال و روز خوبی ندارد. نیم نگاهی به آنچه بر این هنر-صنعت در سال 89 رفت موید این نکته است.
سال 89 برای صنف هنرمندان و صنعتگران صنایع دستی سال پرباری به شمار نرفت. قبضه شدن بازار داخلی توسط چین و هند، نبود صادرات به دلیل ضعف بستهبندی و قیمت رقابتی، عدم برند سازی و بازاریابی درسطح کلان مسائل و مشکلاتی بود که باعث شد بسیاری از هنرمندان و صنعتگران از این صنف خداحافظی کنند و به مشاغل دیگر روی آورند.
صنایع دستی
در واپسین روزهای سال 89 بسیاری از تولیدکنندگان و فروشندگان صنایع دستی به انتظار تمام شدن روزهای پایان سال بودند چرا که در طول سال فروش قابل توجهی نداشتند. چشم امید آنها به بهاری بود که از راه میرسید به گردشگرانی که درحین گشت و سفر دستی به جیب میبرند و غم هنر را که درتارو پود دستبافتهها و نقشهای فیروزهای و هزاران صنایع رنگارنگ آغشته است با خود همراه میسازند. اما کو گردشگر؟ فروشندگان و تولیدکنندگان اصفهانی چرتکههایشان را تنها در ایام نوروز میاندازند و درطول سال به کاشیها و طاقهای ترک خورده عالی قاپو نگاه میکنند. دیگر شهرها نیز از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. میگویند خورشید خانم لالجین گوشه ابروش پریده و رنگ و لعابش مثل گذشته نیست و قدمت چاقوی زنجان هم تنها از دیالوگهای فیلم فارسی باید فهمید، چرا که دیگر آن چاقوی دسته صدفی خوشدست کار «زنجون» جایش را به تیغههای پزشکی امروز داده است و چاروق و زیورآلات به موزه ویاخانه صنایع دستی راه یافته است.
فروشندگان و تولیدکنندگان اصفهانی چرتکههایشان را تنها در ایام نوروز میاندازند و درطول سال به کاشیها و طاقهای ترک خورده عالی قاپو نگاه میکنند.
نمایشگاههای بیدستاورد
هر سال تعداد بسیاری نمایشگاه صنایع دستی با هزینههای گزافی در داخل و خارج از کشور برگزار میشود به گفته بسیاری از هنرمندان و صنعتگران برگزاری نمایشگاه صنایع دستی بدون دست یافتن به اهداف تعیین شده پایان میگیرد و حاصلی جز هزینههای سنگین که برعهده شرکتکنندگان است نتیجهای به همراه ندارد. بسیاری از هنرمندان و صنعتگران معتقدند که تا زمانیکه نمایشگاهها از کیفیت و رهآورد برخوردار نباشند به هیچ وجه شرکت نخواهند کرد چراکه حضور در نمایشگاه درواقع کارنامه آنها محسوب شود به طوری که نمایشگاه های فعلی به دلیل نداشتن ساختار منسجم و برنامه ریزی شده از این معیار بیبهره است. این درحالی است که حضور در نمایشگاه خارجی نیز به دلیل نبود بازاریابی و سیستم توزیع و فروش تنها جنبه نمایشی و تبلیغاتی می گیرد آن هم در زمانیکه بازاریابی مدرن در هر رشتهای حرف اول را میزند و صرفنظر از آن ورود به بازارهای جهانی را میسر نمیکند و از ایدههای بازاریابی برای نجات از این ورطه سود نمیبرد.
"بیمه" حق است نه برای همه
سالها از بحث بیمه شدن هنرمندان و صنعگران صنایع دستی میگذرد امسال نیز اعلام شد شماری از صنعتگران تحث پوشش بیمه قرار گرفتهاند. اما امری که بر همگان روشن است اینست که هنوز تعداد وسیعی از این صنف که در شهرها و روستاها مشغول به فعالیت هستند از این امر مستثنا هستند. افرادی که از دوران نوجوانی پای دار قالی نشتند و پشت کورههای سفال عرق ریختند امروز با کهولت سن قادر به درس پس دادن و شرکت در دورههای فنی و حرفهای و امتحان آن ندارند چه باید بکنند؟ این در حالی است که قوانین دست و پا گیر برای بیمهشوندگان از جمله تعیین سقف سنی 50 سال ازدیگر عواملی است که اساسا باعث میشود هنرمند و صنعگر که به این روش و سیاق گذران زندگی کردهاست به کل منصرف شود و عطایش را به لقایش ببخشد. کارگاههایی که به سرعت خاموشی میگیرند. پس از هدفمند شدن یارانهها این نگرانی برای این صنف بوجود آمد که با وجود افزایش هزینههای جاری زندگی، صنایع دستی چقدر در سبد خرید مردم جای میگیرد؟ عاملی که باعث شده بسیاری از صنعتگران به تغییرکاربری دهند و کارگاهها را تبدیل به مغازههایی کنند که نیاز اولیه مردم را تامین می کند. این درحالی است که اگر صنایعدستی با تبلیغات و حمایت اساسی دولتی مواجه میشد با تغییرات و چالشهای اقتصادی دچار بحرانهای جدی نمیشد. چراغ کارگاهها خاموش میشود بدون اینکه مقام مسئولی از خود بپرسد چرا؟ هزینههای معیشتی این قشر به سختی تامین میشود و کسی خم به ابروی خود نمیآورد.
هدف از ژن کلونینگ فراهم کردن نسخههای متعدد از یک ژن منفرد است. تکثیر یک ژن در حوزههای مختلف تحقیقاتی مورد استفاده است. به علاوه دارای کاربردهای پزشکی از قبیل ژن درمانی و کاربردهای صنعتی نظیر تولید مقدار زیادی از یک پروتئین میباشد.
برای کلون کردن ژن قطعهای از DNA را از موجودی به موجود دیگر منتقل میکنند. سلولی را که منشا DNA از آن است را « دهنده » و سلولی را که آن را دریافت میکند « میزبان» میگویند.
کلونینگ ژن به روشهای مختلفی صورت میگیرد اما اساس همهی آنها به این صورت است که DNA هدف از سلول دهنده استخراج میشود و با کمک آنزیمهایی برش داده میشود و به داخل یک مولکول DNA حلقوی، که معمولاً یک پلاسمید است و نقش ناقل ( وکتور ) را دارد، وارد میشود. به این ترتیب یک مولکول DNA نوترکیب ساخته میشود. در مرحلهی بعد DNA نوترکیب را به سلول میزبان که اغلب نوعی باکتری میباشد منتقل میکنند. این مرحله را ترنسفورماسیون مینامند. DNA نوترکیب در سلول میزبان همانندسازی میکند و همراه سلول میزبان تکثیر میشود. سلولهای حاصل از تقسیم سلول میزبان اولیه، نسخههایی از DNA نوترکیب همانندسازی شده را به ارث میبرند. سلولهای باکتری به دنبال تقسیمات متعدد کلنی تشکیل میدهند و از آنجا که اعضای این کلونی حاوی یک یا چند نسخه از ژن مورد نظر ما که در DNA نوترکیب حمل میشود میباشد، میتوان گفت این ژن کلون شده است.
استخراج و برش ـ اولین گام در تولید DNA نوترکیب و سپس کلون کردن آن، استخراج و برش وکتور از سلول باکتری و DNA از سلول دهنده میباشد.
برای استخراج DNA از سلول دهنده، ابتدا باید «عصارهی سلولی» تهیه کرد. برای این منظور غشای سلول را متلاشی میکنند تا محتویات آن خارج شود سپس مخلوط حاصل را سانتریفیوژ میکنند تا زوائد آن تهنشین شود و مایع رویی که «عصارهی سلولی» است و حاوی DNA میباشد را جمع آوری میکنند. عصارهی سلولی علاوه بر DNA حاوی پروتئین و RNA نیز میباشد. با یکی از روشهای «تجزیهی آنزیمی پروتئین و RNA » یا «کروماتوگرافی تعویض یونی» DNA را از عصارهی سلولی تخلیص میکنند.
برای استخراج پلاسمید از سلول باکتری، بعد از تخلیص DNA باید پلاسمید را از DNA کرومزوم باکتری جدا کرد. برای این منظور از تکنیک « اولتراسانتریفیوژ » که بر مبنای شیب جرمی میباشد استفاده میکنند.
بعد از جداسازی، DNA سلول دهنده باید به قطعات کوچکتر بریده شود. برش DNA به قطعات کوچکتر را میتوان از طرق راههای مختلفی انجام داد از آن جمله ایجاد شکست در DNA با استفادها از امواج صوتی ( سونیکیت )میباشد. در این صورت طول قطعات حاصل از یک مولکول DNA با مولکول دیگر متفاوت خواهد بود چرا که شکست مولکول DNA به صورت تصادفی صورت میگیرد. کشف «آنزیمهای محدود کننده» (restriction enzymes) محققان را قادر ساخت تابتوانند قطعات با طول یکسان را از چندین مولکول DNA یکسان فراهم کنند. آنزیمهای محدود کننده باکتریها را قادر به دفاع در مقابل فاژها میکند. این آنزیمها مولکول DNA را درمحلهای ویژهای باترتیب نوکلوتیدی خاصی قطع میکنند. بنابراین برای آنکه یک مولکول DNA با این آنزیمها بریده شود، وجود توالیهای خاصی به نام «جایگاه محدود کننده» در مولکول DNA ضروری است و باید برای برش DNA به دنبال آنزیمی گشت که دارای بیش از 2 جایگاه محدود کننده بر روی آن باشد.
همچنین مزیت دیگر استفاده از آنزیمهای محدود کننده این است که میتوان از همان آنزیم برای برش پلاسمید ناقل استفاده کرد و به این طرق امکان انطباق دو انتهای قطعهی ژن هدف با دو انتهای بریده شدهی پلاسمید را به سادگی فراهم کرد.
گرگور مندل در اواسط قرن 19 با مطالعهی صفات ظاهر و انجام آزمایشات دورگهگیری بر روی گیاه نخود موفق به ارائهی قوانین توارث صفات زیستی شد و در سال 1866 رسالهی خود را تحت عنوان «آزمایشهای دورگهگیری» به چاپ رساند. کشف این قوانین به منزلهی تولد علم ژنتیک بود.
طی 30 سال از زمان شکل گیری، این علم به طور چشمگیری رشد کرد. در سال 1882 والتر فلمینگ، سلولشناس اتریشی، میتوز را، که طی آن هستهی یک سلول n2 کروموزومی به دو هسته با تعداد کروموزوم برابر با سلول اولیه تقسیم میشوند، کشف کرد. در 1892 پرفسور آلمانی، تئودور بوواری، میوز یا تقسیم کاهشی را تعریف کرد. در این تقسیم تعداد کروموزومهای سلول نصف میشود و 4 گامت (سلول جنسی) حاصل میشود. در 1903 یک دانشجوی آمریکایی به نام ساتن اهمیت کاهش کروموزوم قبل از لقاح را نشان داد و نظریهی کروموزومی توارث را ارائه کرد. در این نظریه وی بیان کرد که ژنها بر روی کروموزومها واقعاند. در 1910 مورگان با تحقیق بر روی توارث در مگس سرکه، نحوهی قرارگیری ژنها بر روی کروموزوم را بررسی کرد و تکنیکهایی برای نقشهکشی ژن (gene mapping) ارائه کرد. توسعهی این تکنیکها در سال 1923 منتهی به ارائهی چگونگی قرارگیری بیش از 2000 ژن روی چهار کروموزوم مگس سرکه شد.
علیرغم درخشش این مطالعات در زمینهی ژنتیک کلاسیک، تا دههی 1940 هیچگونه اطلاعاتی دربارهی ماهیت مولکولی ژن در دست نبود. در سال 1944 اسوالد آوری با همکاری مکلود و مککارتی نشان دادند که اسید نوکلئیکها مادهی ژنتیک سلول هستند در حالی که تا پیش از آن تصور میشد پروتئین مادهی ژنتیکی سلول است زیرا ساختمان اسیدنوکلئیک سادهتر از آن به نظر میرسید که بتواند مادهی ژنتیکی باشد. ده سال بعد از کشفِ آوری، مدل مولکولی DNA به وسیلهی واتسون و کریک کشف شد و چگونگی عملیات رونویسی و ترجمهی DNA توضیح داده شد.
از این زمان به بعد رشد علم ژنتیک تا 1990 دچار وقفه شد چرا که تکنیکهای موجود برای درک مفاهیم اساسی و مهم با جزئیات بیشتر کافی نبودند. در سال 1973 تحقیقات ژنتیک شتاب تازهای گرفت چرا که در این سالها دانیال ناتانر توانست ایدهای جدید برای نقشهکشی ژن ارائه کند و آن استفاده از آنزیمهای محدود کننده برای توالییابی DNA بود. آنزیمهای محدود کننده، آنزیمهای اندونوکلئازی میباشند که DNA را در محلهایی با توالی خاص میبرند. این کشف اساس شکلگیری تکنیک کلون کردن DNA توسط نورسن کوهن آمریکایی بود که در سال 1917 توانست با استفاده از آنزیمهای محدود کننده قطعاتی ازمولکول DNA باکتری استفلوکوکوس را جدا کند و آن را به نوعی پلاسمید پیوند بزند. به این ترتیب نوعی پلاسمید نوترکیب ایجاد کرد و توانست آن را وارد باکتری ایکولای کند که در میزبان جدید تکثیر شد و DNA نوترکیب ازدیاد یافت.
بدین ترتیب فصل جدیدی در علم ژنتیک آغاز شد و آن تولد مهندسی ژنتیک است که اساس آن تولید DNA نوترکیب با استفاده از کلونینگ ژن میباشد. ژن کلونینگ منجر به ایجاد روشهای سریع و کارآمد توالییابی DNA شد و در نهایت در سال 1990 با انجام پروژهی مهم توالییابی ژنوم (شامل پروژهی ژنوم انسان که در سال 2000 کامل شد) استفاده از این روشها و تکنیکها به نقطهی اوج خود رسید. اما کاربرد کلونینگ ژن فراتر از تعیین توالی DNA است. با استفاده از این تکنیک دانشمندان زیست مولکولی توانستند به مطالعهی چگونگی تنظیم ژنها بپردازند و تأثیر اختلال تنظیم ژن را در بیماریهایی نظیر سرطان دریابند. همچنین این تکنیکها در تولید انبوه پروتئینهای خاص نظیر انسولین که ترکیبات مهم در پزشکی و فرایندهای صنعتی میباشند کاربرد دارند.
روشهای زیادی در مهندسی ژنتیک وجود دارد اما بهطور اساسی شامل چهار مرحلهی زیر است:
1- جدا کردن ژن مورد نظر (ایزولاسیون).
2- الحاق (Insertion ) ژن جدا شده به وکتور (ناقل).
3- انتقال (Transformation) وکتور به سلولهای هدف.
4- جداسازی سلولهایی که وکتور دریافت کردهاند از آنهایی که وکتور دریافت نکردهاند.
در مرحلهی ایزولاسیون دانشمندان ژن مورد نظر را تعیین میکنند. برای این امر معمولاً از بررسی عملکرد ژن استفاده میکنند. برای بدست آوردن ژن مورد نظر از کتابخانههای cDNA و gDNA و یا بهکارگیری تکنیک PCR استفاده میشود.
در مرحلهی الحاق، ژن جدا شده را به وکتور، که میتواند پلاسمید، DNA ویروس و یا وکتورهای دیگر باشد، منتقل میشود. در این مرحله پلاسمید یا DNA ویروس را با آنزیمهای محدود کنندهای که دارای جایگاه شناسایی در این مولکولها باشند، میبرند و قطعهی DNAایزوله شده را که دارای انتهای مکمل دو انتهای باز شدهی وکتور است توسط آنزیم لیگاز به وکتور متصل میکنند.
برای انتقال وکتور به موجود هدف از روشهای مختلف استفاده میشود. اگر موجود هدف یک یوکاریوت باشد معمولا از لیپوزوم، تفنگ ژنی و یا ویروس آن موجود استفاده میشود. در اکثر موارد جاندار هدف یک پروکاریوت (باکتری) است. انتقال به باکتریها سادهتر از یوکاریوتها و معمولاً در محیطهای کشت مناسب باکتریها قادر به دریافت پلاسمید نوترکیب میباشد.
اولین دارویی که از طریق مهندسی ژنتیک تولید شد هورمون رشد انسانی بود که در سال 1982 توسط یک شرکت آمریکایی به نام Drug Adninstrat Food & صورت گرفت. دانشمندان برای تولید انسولین از باکتری دارای پلاسمیدی نوترکیب با ژن انسولین استفاده کردند. این باکتری به این ترتیب قادر به تولید و ترشح انسولین گشت. سپس دانشمندان به تولید هورمون رشد انسانی و واکسن هپاتیت پرداختند.
یکی از بهترین کاربردهای مهندسی ژنتیک اصلاح ژنتیکی موجودات از قبیل گیاهان و سبزیجات و انقلاب حاصل از آن در کشاورزی, اصلاح نباتات و تولید و تأمین غذای انسانها و دامها میباشد. اصلاح ژنتیکی موجودات این پتانسیل را دارد که برای مثال میوههایی با قابلیت تولید واکسن در خود ایجاد کرد و واکسیناسیون دهانی و با هزینهی کمتر انجام داد.