کار تیمی
کار تیمیکشور ما ایران یکی از کشورهایی است که دارای سابقه و فرهنگ کار تیمی است. در ساختار اجتماعی سنتی ما بویژه در جماعتهای روستایی و عشایری که قرنها ستونهای بنای اجتماعی بودهاند، بسیاری از کارها به شکل تیمی و با همکاری انجام شده است. اما فرهنگ و نگرش کار تیمی تا حدی که پاسخگوی نیازهای کنونی باشد قوام نیافته است .
کتاب ۱۷ اصل کار تیمی، به سه مقدمه و ۱۷ فصل، در ۲۲۴ صفحه ترجمه و منتشر شده است. جان ماکسول نویسنده کتاب پرآوازه صفتهای بایسته یک رهبر در کتاب ۱۷ اصل کار تیمی رمز و راز این کار را با خوانندگان در میان میگذارد و تاکید دارد که در یک سازمان اهمیت تشکیل تیم از تولید محصول کمتر نیست.
کشور ما ایران یکی از کشورهایی است که دارای سابقه و فرهنگ کار تیمی است. در ساختار اجتماعی سنتی ما بویژه در جماعتهای روستایی و عشایری که قرنها ستونهای بنای اجتماعی بودهاند، بسیاری از کارها به شکل تیمی و با همکاری انجام شده است. اما فرهنگ و نگرش کار تیمی تا حدی که پاسخگوی نیازهای کنونی باشد قوام نیافته است.
این کتاب با برخورداری از بینش و راه و رسم کار تیمی در جامعه صنعتی - جامعهای که دست کم از نظر سازماندهی نظام تولید به سوی آن حرکت میکنیم - به ما کمک میکند.
به نظر نویسنده همین که الگوی رفتار خود را بر پایه انتظار خویش از رفتار اعضای تیم بنا نهادید، و ۱۷ صفت ضروری برای بازیگران تیمی را مبنای کار قرار دهید. تا به اعضای تیم خود کمک کنید که صرفنظر از میزان استعداد خود اعضای مؤثرتری باشند، و اگر خواستید بازیگرانی جدید از بیرون بیاورید، کتاب را دریافتن بازیگرانی مورد استفاده قرار دهید که قبل از هر چیز به تیم و کار گروهی میاندیشند.
اگر کسی همه صفات یا ویژگی مورد بحث در این کتاب را در خود جمع داشته باشد، مطمئن باشید که نقش تیمی خود را خوب بازی خواهد کرد.
۱) ساز و کار و انعطافپذیرند : کار تیمی با خشکی و انعطافناپذیری سازگار نیست. جلو خشونت خویش را میتوان گرفت، بر ترس میتوان چیره شد و تنبلی را با حربه انظباط از خود دور کرد، اما خشکی دماغ علاجی ندارد، و بذر اندام را در درون خود دارد. اگر بخواهید با دیگران کار کنید و در تیم عضوی مؤثر باشید باید از انطباق بر تیم ابایی نداشته باشید. بازیگران سازگار و انعطافپذیر تیم :
الف) آموختن را دوست دارند.
ب) احساس امنیت میکنند.
پ) خلاق هستند.
ت) خدمت به مردم را دوست دارند. (۲۵)
۲) هم دست و هم داستانند : اول باید با یکدیگر کار کرد، بعد با یکدیگر برنده شد. چالشهای بزرگ، کار تیمی بزرگ میطلبد، و ضروری ترین صفتی که تیم را در کارهای دشوار موفق میسازد همکاری توأم با همدلی اعضای آن است. همکاری توآم با همدلی یعنی اینکه با دل و جان با یکدیگر کار کنیم. نویسنده نظر داده که چهار تحول باید رخ دهد تا همکاری اعضای تیم همدلانه شود : (۳۸)
- تحول در برداشت و بینش - به اعضای تیم به چشم همکارانی همدل بنگرید نه به چشم رقیب.
- نگرش - اگر بخواهید ذهنیتی پیدا کنید که خود و اعضای تیم را به جای رقیب مکمل یکدیگر بدانید به حمایت از اعضای تیم روی آوردید.
- کانون توجه - به جای خود، تیم را در کانون توجه قرار دهید.
- به نتیجه بیندیشید - همکاری و همدلی، چند را، چندان می کند.
۳) تعهدپذیرند : لحظهای که خود را به انجام کاری متعهد می سازید، خداوند هم به یاری میآید دستهایی به یاری میآیند که اگر تعهدی نداشتید نمیآمدند. بسیاری از مرد تعهد را از دریچه احساس خود مینگرند.
احساس آنها راهنمای انجام تعهد است. اما تعهد راستین چیزی دیگر است. تعهد امری احساسی نیست بلکه ریشه آن در منش ماست. تعهد معمولاً درگیر و دار سختی خود را نشان میدهد. تعهد به استعداد و توانایی بستگی ندارد. تعهد بر اثر انتخاب ایجاد میشود، نه بر اثر شرایط و تعهدی میماند که مبتنی بر ارزشها باشد. زیرا پذیرش تعهد یک چیز است و پایبندی به آن چیز دیگر. (۴۶)
۴) ارتباط برقرار میکنند : تیم یعنی یک جان در چندین بدن. مثل خردمندان فکر کنید، اما با مردم به زبان خودشان حرف بزنید. جان کلام جان کلام این است که کار تیمی نمیتوان کرد، مگر اینکه بازیکنان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر ارتباط نباشد تیمی در کار نیست، بلکه جمعی از افراد هستند که پیوندی با یکدیگر ندارند.ارتباط باز پایههای اعتماد را محکم میسازد. داشتن مقاصد پنهان، و ایجاد ارتباط از طریق شخص ثالث مناسبات تیم را تضعیف میکند. مردم به کاری که در آن به بازی گرفته شوند دل می دهند. (۶۱)
۵) لایق و باکفایت هستند : اعضای باکفایت هر تیمی توانایی و صلاحیت انجام کار را در بهترین وجه ممکن آن دارند. آدمهای لایق و با کفایت تعالی طلب هستند. تعالی، ارزش ما را بر پایه توانایی و ظرفیت خود ما میسنجد. آدمهای با کفایت به متوسط قانع نمیشوند. نیروی خود را بر کار خویش متمرکز میسازند و در طبق اخلاص میگذارند. آدمهای با کفایت، کیفیت کار خود را پایین نمیآورند. (۷۱)
۶) قابل اعتماد هستند : از آنهایی که بحث و استدلال میکنند نترسید، از کسانی بترسید که در بحث و گفتگو طفره میروند. پایههای اعتماد به نظر نویسنده عبارتند از :
- انگیزه اصلی - نویسنده نظر داده که سعی میکنم انگیزههای خود را در چارچوبی درست قرار دهم و اعضای تیم را نیز تشویق به همین کار میکنم. حال اگر کسی باشد که مصلحت خویش را مصلحت تیم مقدم بدارد قابل اعتماد نخواهد بود.
- مسئولیت - در تحلیل نهایی، صفت مشترک همه آدمهای موفق مسئولیتپذیری آنها است. انگیزه به ما میفهماند که چرا اشخاص قابل اعتماد هستند، اما احساس مسئولیت اشخاص نشان میدهد که میخواهند قابل اعتماد باشند.
- فکر کردن - قابلیت اعتماد فراتر از مسئولیتپذیری است . مسئولیت پذیری باید با فکر همراه باشد تا به درد بخورد.
- پایداری - اگر نتوان بر یاران تیمی همیشه اعتماد کرد، هیچگاه به آنها اعتماد نکنید. پایداری فراتر از استعداد است. منشی را میطلبد که به رغم دشواریها جانزند. (۸۳)
۷) انظباط دارند : در کوره انضباط است که استعداد به توانایی تبدیل میشود. انضباط انجام کارهایی است که نمیخواهید انجام دهید، تا دست به انجام کاری بشوید که می خواهید انجام دهید. اشخاص باید در سه زمینه انضباط ایجاد کنند تا برای تیم مفید باشند :
الف - انضباط اندیشیدن - اگر ذهن خود را فعال نگاه دارید پیوشته به چالشهایی ذهنی روی میآورید و همواره به چیزهای خیر میاندیشید؛
ب) انضباط احساسات، نگذارید احساسات شما را از کاری که باید بکنید باز دارد یا به کاری که نباید بکنید وا دارد.
پ) انضباط لازم برای اقدام و عمل - تفاوت برنده یا بازنده در عمل و بیعملی است. (۹۳)
۸) یاران، تیم را بالا میکشند : بر قدر و ارزش یاران افزودن کاری بزرگ است. بیشتر مردم وقتی که به وضع موجود راضی میشوند از صعود به قلههای بالاتر باز میمانند. اعضای تیم، کسی را که بتواند آنان را بالا ببرد، و بر توان و ظرفیت آنها بیفزاید دوست دارند و میستایند. کسانی که یاران تیمی خود را پر و بال میدهند و راه رشدشان را میگشایند چند ویژگی مشترک دارند :
الف) یاران تیمی خود را قدر میشناسند.
ب) ارزشهای یاران تیمی را بالا میبرند.
پ) قدر و منزلت یاران تیمی را بالا می برند.
ت) به دیگران بال و پر میدهند قبل از آنکه خود بال و پر گشایند.
حقیقت این است که مردم همیشه به کسی که بزرگشان کند نزدیک میشوند و از کسی که از قدرشان بکاهد دوری میجویند. (۱۰۵)
۹) مشتاقند : کاری بزرگ بدون اشتیاق انجام نشده است. هیچ چیز جای اشتیاق را نمیگیرد. تیمی که محفل مشتاقان باشد نیرویی شگرف مییابد، و چنین نیرویی منشاء قدرت میشود. آدمهای موفق میدانند که نگرش انسان دست خود اوست و اشتیاق بخشی از آن است. آنان که دست روی دست میگذارند تا نیرویی از خارج اشتیاقشان را برانگیزد ریزهخوار دیگرانند.
اگر بازی را آغاز نکنید برنده نمیشوید. بر ترس غلبه کنید. برای غلبه بر ترس، باید ترس را احساس کنید و بعد دست به عمل بزنید. راه شکستن دور ترس فقط این است که با ترس روبرو شویم و سپس گامی عملی برداریم. همینطور اگر بخواهیم از مشتاقان باشیم، باید در این راه گام برداریم. (۱۱۶)
۱۰) قصدی و هدفی دارند : زندگی کردن با عقاید جهانیان آسان است، فرو رفتن در لاک عقاید و افکار خویش نیز آسان است. اما انسان بزرگ کسی است که هم در میان جمع باشد و هم استقلال رأی و فکر خود را حفظ کند.
تیمی موفق میشود که اعضای آن برای رسیدن به مقصد مصمم باشند و هوش و حواسشان به کارشان باشد. نویسنده از قول ‹‹ویتنی›› نخستین رئیس آزمایشگاه پژوهشی جنرال الکتریک گفته است : " بعضی از مردم هزاران دلیل میآورند که چرا کاری را که می خواهند انجام دهند نمیتوانند در صورتی که فقط یک دلیل نیاز دارند که چرا میتوانند." (۱۲۶)
طول عمر ما دست خود ما نیست، اما صرف عمر دست خود ماست. اگر هدفی و مقصودی را دنبال کنیم، از عمر و استعدادی که خداوند به ما داده نهایت استفاده را خواهیم کرد. (۱۳۱)
۱۱) احساس رسالت میکنند : راز کامیابی، پایداری در راه است. کسی که "چرا"یی دارد که برای آن زندگی میکند تقریباً "چگونه" ای را تحمل میکند. یاران تیمی که رسالتی را بر دوش خود احساس میکنند و خود را نسبت به تیم متعهد ساخته باشند میگذارند که رهبر تیم وظیفه رهبری خود را انجام دهد.
نویسنده برای آنان که احساس رسالت میکنند چهار ویژگی را شناسایی و معرفی کرده است :
الف) مقصد تیم را میدانند
ب) می گذارند که رهبر تیم، رهبری کند
پ) اول توفیق تیم را میخواهند بعد توفیق خود را
ت) به هر کاری که لازم باشد دست میزنند تا رسالت خود را انجام دهند. (۱۴۰)
۱۲) آمادهاند : آمادگی، تفاوت بین برد و باخت است. دستاوردهای چشمگیر، حاصل آمادگی عادی و معمولی است . آمادگی از آنجا آغاز می شود که بدانید برای چه چیزی آماده میشوید. برای توفیق در هر کار و کوششی باید خود را از نظر جسمی آماده کنید. اما باید به خود، به تیم خود و به شرایط موقعیتی که در آن هستید نیز نگرشی مثبت داشته باشید. هنری فورد عقیده داشته است که راز کامیابی بیش از هر چیز دیگر در آمادگی است. آمادگی ایجاب میکند که به سیر حرکت آینده بیندیشیم به طوری که اکنون در یابیم که بعدها چه نیازی داریم. (۱۵۳)
۱۳) با یاران تیم میجوشند : آن کس که عقاید خویش را بیشتر از یاران تیم دوست دارد و عقیدههای خود را پیش میبرد، تیم را از حرکت باز می دارد. وقتی که پای مناسبات به میان میآید همه چیز با احترام و ارج نهادن دیگران آغاز میشود. جورجمک دوفالد شاعر اسکاتلندی عقیده دارد : کسی که به من اعتماد میکند از کسی که مرا دوست دارد گامی فراتر نهاده است. (۱۶۳)
۱۴) در پی ارتقاء خویشند : ارتقای شما، ارتقای تیم است. چنان بیاموزید که گویی عمری جاودانه دارید. چنان زندگی کنید که گویی همین فردا پایان عمر شماست. نویسنده از قول مدیرعامل جوان نوکیا در ارتباط با ارتقاء می نویسد که استراتژی او دو خط را دنبال میکرد. نخست تصمیم گرفت که تلاشهای سازمان را در فناوری اطلاعات متمرکز سازد. کار مهم دیگر این بود که به آدمها توجه کند. زیرا او تشخیص داد که ارزش شرکت به منابع انسانی است و نه به منابع طبیعی. او میگوید : آموزش مدام حق هر کسی است که در آن شرکت کار میکند. (۱۷۳)
۱۵) از خود گذشتهاند : جایی که تیم باشد، منی در کار نیست. یک شاعر به شوخی گفته است : ما را خدا برای این خلق کرده است که به دیگران نیکی کنیم. دیگران اینجا چه میکنند، نمیدانم. هیچ تیمی توفیق نمییابد، مگر اینکه هر کس دیگری را بر خود مقدم بدارد. از خود گذشتگی آسان نیست. اما لازم است. بذر از خودگذشتگی را چگونه در بستر ذهن خود میپاشید این کار را با گامهای زیر بردارید (۱۸۹)
الف) بخشنده و گشاده دست باشید
ب) سیاست بازی را کنار بگذارید
پ) وفادار باشید
ت) به وابستگی متقابل بیش از استقلال ارج نهید.
۱۶) مشکل گشایند : دنبال درد نگردید، درمان را پیدا کنید. نویسنده از قول آلفرد مونتاپرت مینویسد اکثر مردم دشواریها را میبینند، اما شما ر کسانی که هدفها را میبینید اندک است، تاریخ کامیابی را اینها رقم میزنند.
تیپ شخصیتی ما ، پرورش و تربیت ، و تاریخچه زندگی شخص ما تعیین می کند که تا چه حد مشکلگشا هستیم. اما البته هر کسی میتواند اهل یافتن راهحل باشد. به حقایقی توجه کنید که همواره راهحل جویان و مشکل گشایان تشخیص دادهاند:
الف) مشکلات، تصویرهای ذهنی ما هستند
ب) همه مشکلات قابل حل هستند
پ) مشکلات، آن چنان را آن چنانتر میکنند.
در رویارویی با مشکلات چهار راه در پیش دارید : فرار از مشکل، مبارزه با مشکل، فراموش کردن مشکل با رویارویی با آن ، انتخاب شما کدام است. (۲۰۰)
۱۷) پیگیر و نستوهاند : هرگز میدان را ترک نکنید. دور را دیدن یک چیز است و رفتن به آنجا چیز دیگری. آدمهای نستوه به بخت، سرنوشت یا قضا و قدر متکی نیستند و وقتی که شرایط دشوار میشود، از کار دست نمیکشند. میدانند که روز جهد و کوشش، روز و ادادن نیست. توماس ادیسون میگفت : من از جایی آغاز میکنم که آخرین نفر رها کرده است. (۲۱۳)
نویسنده از قول ‹‹ ویلیامز›› مینویسد : اگر سختکوش باشید از پنجاه درصد مردم - آمریکا جلو افتادهاید، اگر صادق باشید از چهل درصد دیگر پیش می افتید و ده درصد دیگر در نظام اقتصاد آزاد، جنگی است با چنگ و دندان.
در پایان مترجم نظر داده : خوشا به حال جامعهای که در آن صداقت مایه کامیابی باشد و بدا به حال مردمی که در بین آنها صداقت مایه ناکامی باشد.
سه مانع بزرگ در موفقیت کسب و کار کوچک
قتی شما حس می کنید که می خواهید همیشه در کسب و کارتان مشغول باشید اما به جاییکه می خواهید نمی رسید، این مسئله می تواند تلاش شما را برای رسیدن به بازاریابیتان نا امید کند و می تواند به آسانی مانند احساس ندیدن جنگل بعلت درختها شود.
اینجا سه مانع بزرگ وجود دارد که من مرتبا با صاحبان کسب و کار برخورد می کنم و اینکه شما چگونه می توانید از آنها دوری کنید.
● تعریف ناواضح موفقیت
برای عده ای کلمه موفقیت، فکر شهرت و کامیابی را در ذهن به وجود می آورد. اما برای کسب و کارهای کوچک من برخلاف تعریف موجود در منبع راهنمایی شما پیش بینی می کنم. در هنگام توضیح تعریف خود از موفقیت، من پیشنهاد می کنم که موفقیت را با نقطه نظرات مشتریان شروع کنید.
آنچه که شما سعی دارید برای مشتریانتان انجام دهید چیست؟ آنچه که آنها در نتیجه خرید از خدمات شما خواهند داشت یا قادر به انجام آن باشند چیست؟ آنچه که شما دوست دارید برای مشتریانتان انجام دهید چیست؟ من خواهم فهمید زمانی موفق هستم که مشتریانم مجبور نباشند با چگونگی جذب دائم کسب و کار بیشتر مبارزه کنند.
● مشخص نکردن کسانی که مشتریان مطلوب شما هستند
وقتی که شما می توانید کسانی را که مشتریان ایده ال شما هستند را مشخص کنید، بهتر است جاییکه آنها را پیدا می کنید را بشناسید و بدانید چگونه با آنها خرید و فروش می کنید. شما می توانید پیامی را ایجاد کنید که مستقیماَ از آنها درخواست کنید. شما چه چیزی در مورد بهترین مشتریانتان می دانید؟زمانی را برای کار با یکدیگر بگذرانید مانند تکمیل یک مشخصه همچنانکه میتوانید از کار کردن با اکثر مشتریان لذت می برید. مشخصات و جمعیت شناسی چیست؟ شما چگونه آنها را برای فردی که هرگز با آنها برخورد نکرده شرح می دهید؟ بدون مشخص کردن مشتریان ایده التان، احتمال می رود که شما زمان، تلاش و پول را برای گروه اشتباهی هدر داده اید.
● عدم توضیح دقیق از ارزش منحصر به فرد شما
شما باید قادر باشید که به وضوح آنچه که شما را از رقیبانتان متفاوت می کند را تعریف کنید. اگر آینده نگریهای شما نمی تواند شما را از تمام پیشنهادات رقابتی در بازار متمایز کند بنابراین چرا آنها از شما خرید می کنند؟
اغلب برای کسب و کارهای کوچک آنها منحصر به فرد نیستند فقط آنها زمانی را صرف ارزیابی می کنند و به وضوح علت و چگونگی را توضیح می دهند.
هر آنچه که شما بهتر، سریعتر، ارزانتر یا مؤثرتر انجام می دهید چیست؟ شاید یک مدل منحصر است که شما ایحاد کرده اید. شاید آن ضمانت رضایت شماست که به مشتریان عرضه می شود. مهمترین چیزی که اینجا با دقت توضیح داده می شود این است که چرا منحصر به فرد بودن شما اینقدر برای مشتریان و آینده نگریهای شما مهم است. چرا آنها باید دقت کنند؟ زمانی را صرف نگاه کردن به این آیتم ها برای کسب و کارتان کنید. زمان زیادی صرف خواهد شد. اگر شما فهمیدید که نمی توانید جنگل را به خاطر درختان ببینید (not see the forest for the trees) برای گرفتن کمک خارجی تردید نکنید.
کارآفرینان و نیاز به موفقیت
نیاز به موفقیت (NEED FOR ACHIEVEMENT) یک عامل بالقوه در کارآفرینی است که می تواند باعث رشد و توسعة اقتصادی شود. نیاز به موفقیت گونه ای ویژه از انگیزه به شمار میآید که شامل یک احساس درونی و قوی نسبت به موفقیت است. این نیاز برمبنای انتظار انجام کارهای بهتر و سریع تر از دیگران یا انجام بهتر این کارها نسبت به گذشته است. شواهد متعددی، وجود ارتباط بین سطح انگیزة موفقیت و قابلیت پیشرفت یک جامعه را نشان می دهند. این شواهد به این موضوع اشاره دارند که انگیزة موفقیت میتواند پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیکی را تغذیه کند و موجب گسترش آن شود. ● مقدمه طی سالهای متمادی، دانشمندان علوم رفتاری دریافتهاند که تعدادی از انسانها نیاز شدیدی به موفقیت دارند و برخی دیگر، که شاید اکثریت را تشکیل میدهند، به نظر میرسد آنقدرها هم نیاز به موفقیت را در خود احساس نمیکنند. این پدیده نخستین بار به صورت علمی مورد توجه روانشناس مشهور دانشگاه هاروارد مک کله لند قرار گرفت . او و همکارانش بیش از ۲۰ سال به انواع پژوهشها در مورد این نیاز مبرم که ویژه نوع آدمی است، پرداختند. پژوهشهای وی و سایر پژوهشگران در سایر کشورها باعث شد که موضوع انگیزش در جامعترین شکل خود مورد پژوهش قرار گیرد و نظریه به نسبت جامعی در رابطه با نیاز به موفقیت، پدید آید. (از آنجایی که نیاز به موفقیت یکی از ویژگیهای مهم کارآفرینان محسوب می شود، در ابتدای مقاله، نقش نیاز به موفقیت در کارآفرینان و رویکرد ویژگیها مورد توجه قرار می گیرد، سپس مطالب کامل تری دربارة این نیاز مهم ارائه می شود. ● کارآفرینی و رویکرد ویژگیها بسیاری از پژوهشگران و نظریهپردازان، دربار? ویژگیهای کارآفرینان اظهار نظرهای گوناگونی ارائه کرده اند. اما برخی از این ویژگیها همیشه مورد توجه پژوهشگران بوده است : ۱) فرصت طلبی: کار آفرین، شخصی است که ارزش فرصتهای پیرامون خود را درک کرده، چیزی را خلق و یا در آن تغییراتی ایجاد میکند. کارآفرینی یعنی آگاهی از فرصتهای سودآور و کشف نشده. زمانی که همه مردم محیط اطراف خود را مملو از تناقض، هرج و مرج و نابسامانی میبینند، فقط کارآفرین است که میتواند قاطعانه نسبت به موقعیتهای محیط عکسالعمل مناسب نشان داده، از فرصتها استفاده کند و یا حتی تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده، به نفع خود و جامعه از آن بهرهبرداری کند. دیگران ممکن است موقعیت را ببینند، بشنوند، یاد بگیرند و حتّی تا اندازهای تجربه کنند امّا فقط کارآفرین از آن به گونه مطلوب استفاده کرده، آن را تبدیل به یک موقعیّت اقتصادی میکند . ۲) ریسک پذیری: کارآفرینان از جنب و جوش کارهای بزرگ لذت میبرند امّا دست به قمار نمیزنند؛ از ریسک پایین پرهیز میکنند، زیرا جنب و جوشی ندارد؛ از ریسک بالا نیز پرهیز میکنند زیرا خواهان موفقیتاند. کارآفرینان آنگاه که تصمیم گرفتند که در یک پروژه اقتصادی شرکت کنند، بسیار حساب شده و با دقّت فراوان عمل میکنند و هر چه را که ممکن باشد انجام میدهند، تا شرایط را به سود خود برگردانند و غالباً بیهوده ریسک نمیکنند. کارآفرین از ریسکهای افراطی به خاطر ترس از نرسیدن به مقصد (کمال اقتصادی) و از کارهای معمولی و کم ریسک، به خاطر دیر رسیدن به مقصد، گریزان است، بنابراین، کارهایی با ریسک متوسط، برای او جذابیت بیشتری دارند. ۳) خلاقیت و نوآوری : خلاقیت جوهره کارآفرینی است. تاروپود فرهنگ کارآفرینی از جنس خلاقیت، نوآوری و سختکوشی بافته شده است. فرهنگ کارآفرینی بر بها دادن به خلاقیت و نوآوری استوار است. کارآفرینان افراد خلاقی هستند که ایدههایی نو دارند و آنها را در یک شرکت به سرانجام میرسانند . به طور اساسی، کارآفرینی یک فعالیت خلاق برای به دست آوردن ارزش از راه ایجاد یک شرکت یا سازمان است. در واقع عنصر خلاقیت در بطن زندگی کارآفرین حضور دارد. ۴) نیاز به موفقیت: همة انسانها دوست دارند موفق شوند. یک فرد عادی همانند یک کارآفرین علاقهمند به موفقیت است، امّا تفاوت در سبکهای برخورد با این مقوله و عامل انتظار پاداش موجب ایجاد تفاوت در میزان انگیزه موفقیت میشود. در افراد معمولی، موفقیت در چندین هدف برایشان مطرح است و به صورت عرضی این هدفهارا در کنار هم قرار می دهند. افراد عادی اکثر اوقات یا توان و انگیزة خود را بین هدفهای مورد نظر تقسیم میکنند، یا به صورت متناوب هر از چند گاهی به یکی از هدفها توجه میکنند. در این مورد، شخص همیشه در حالتی از اضطراب به سر میبرد، زیرا زمانی که به یکی از هدفهای مورد نظر توجه میکند، از هدفهای دیگر باز می ماند و خود را مقصر میداند. بنابراین همیشه نگران است. امّا یک کارآفرین معمولاً هدفهای خود را ترکیب کرده و در قالب یک هدف واحد آنرا پیگیری میکند و یا هدفهای خود را به صورت طولی در امتداد هم قرار میدهد، وکاملاً توان و انگیزه خود را برای رسیدن به آن هدفها (هدفهای متمرکز شده) سرمایهگذاری میکند. برای تقویت انگیزه افراد، راههای مختلفی وجود دارد، امّا مهمترین اصول در این زمینه همسویی هدفهاست. کارآفرینان با توجه به اینکه معمولاً از کنترل درونی برخوردار میباشند، بنابراین عامل پاداش و تشویق را در خود جستجو میکنند، به همین خاطر از توانایی خود انگیزشی بالایی برخوردارند. امّا افراد عادی ممکن است که بیشتر به مشوقهای بیرونی توجه کنند و در نبود مشوقهای بیرونی دچار کمبود انگیزه شوند. اکثر مردم میخواهند به هدفهایی برسند که مشابه همان چیزی است که میتوانند انجام دهند. امّا کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود، بازدهی چنان بالایی داشته باشد که باید داشته باشد. برخی از شواهد جالب، ارتباط بین سطح انگیزة موفقیت و قابلیت سازندگی یک جامعه را نشان داده است. این شواهد به این موضوع اشاره دارند که انگیزة موفقیت میتواند پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیکی را تغذیه کند و موجب گسترش آن شود. آنهایی که انگیزه قوی موفقیت ندارند بیشتر تکالیفی را انتخاب می کنند که امکان خطر در آنها کم یا زیاد است و از خودارزیابی واقعبینانه که برای تنظیم و طرحریزی هدفهای معقول ضروری است، دوری می کنند.(مقصودی، ۱۳۸۵) باید گفت تعریف مجموعه ای از صفاتی که کارآفرین ایده آل را به تصویر بکشد، امکان پذیر نیست و از طرفی هرکارآفرینی، تمام ویژگیهای به دست آمده در پژوهشهای کارآفرینی را ندارد. به منظور روشن تر شدن این رویکرد و نقش نیاز به موفقیت در آن، به برخی دیگر از پژوهشهای مهم پژوهشگران دربارة ویژگیهای کارآفرین اشاره می شود: ـ کاریلسکی ( ۱۹۸۰ ) بعضی از ویژگیهای کارآفرینان را این گونه بیان کرد نیاز به موفقیت، خلاقیت و ابتکار، ریسکپذیری، تدوین هدفها، اعتماد به نفس، _ مرکــز کنتــرل درونی، نیـــاز به استقلال، انگیزش و تعهد و پایداری.(RASHEED, ۲۰۰۰) ـ کرید ( ۱۹۸۸ ) بازنگری کاملی در ادبیات کارآفرینی انجام داد و به این نتیجه رسید که ویژگیهای اصلی کارآفرینان نیاز به موفقیت، نیاز به استقلال، مرکز کنترل درونی، خلاقیت، ریسک پذیری و اعتماد به نفس است.(HALL, ۱۹۹۶) ـ مطالع دیگری توسط دانشگاه دورهام انگلستان انجام گرفت. در این مطالعه ۱۶ کارآفرین دانش آموخته و صاحبان بیش از ۱۰۰ کسب و کار کوچک اقتصادی مورد بررسی قرار گرفتند و ۷ عامل اساسی که بیشترین تأثیر را در موفقیت این افراد داشته است، مورد شناسایی قرار گرفت: ▪ دورنما : توانایی طرح ریزی ایده هایی دربار? آینده، که فرد دوست دارد فعالیتهای کاری اش به آن نقطه برسد. ▪ نیاز به موفقیت: انگیزه برای موفق شدن و توانایی تدوین هدفها و ساختارهای مناسب برای تحقق آنها. ▪ نیاز به استقلال: مستقل بودن و در عین حال توانایی پذیرش راهنمایی ها و انتقادهای دیگران. ▪ ریسکهای حساب شده: توانایی ارزیابی ریسک و تدوین استراتژیهایی برای کاهش آن. ▪ تمایل به استفاده از فرصتها: توانایی درک فرصتها برای توسع? فعالیتهای کاری در محیط گوناگون. ▪ مرکز کنترل درونی: پذیرش مسئولیتهای فردی در قبال عملکرد کاری به جای توجیه موفقیت ها یا شکست ها به وسیل? عوامل بیرونی، مانند: شانس یا تصادف. ▪ خلاقیت و نوآوری. همانگونه که ملاحظه شد نیاز به موفقیت یکی از مهمترین ویژگیهای کارآفرینان است که در تمام تحقیقات کارآفرینی مورد توجة ویژه قرار گرفته است. در ادامه، به تعریف این نیاز و پژوهشهای مختلف دربارة آن می پردازیم. ● نیاز به موفقیت چیست؟ شناسایی نیاز به موفقیت یکی از مهمترین کارهای مک کله لند بوده است. او نخستین پژوهشگری بود که این نیاز را شناسایی کرد. او و دیگر همکارانش در دانشگاه هاروارد بیش از بیست سال به مطالعه و بحث دربار? این نیاز پرداختند. این پژوهشها مک کله لند را به این باور رساند که نیاز به موفقیت یکی از نیازهای اساسی انسانهاست که می تواند او را از دیگر نیازها متمایز سازد. نیاز به موفقیت نوع ویژهای از انگیزه است که شامل یک احساس درونی و قوی نسبت به موفقیت می باشد. مک کله لند براین باور است که: نیاز به موفقیت برمبنای انتظار انجام کارهای بهتر و سریعتر از دیگران، یا انجام بهتر این کارها نسبت به گذشته است. ● پژوهشها در زمینة نیاز به موفقیت مک کله لند کار خود را با این پرسش شروع کرد که چرا برخی از کشورها از توسعة اقتصادی برخوردار هستند و برخی دیگر توسعه نیافته اند. او به دنبال عوامل مفقودهای بود که موجب توسعه نیافتگی شده است. مک کله لند در جستجوی این عوامل، مسئلة انگیزش را در قالب ویروس ذهنی باعنوان: نیاز به موفقیت مورد توجه قرار داد و براین باور بود که این موضوع از یافته های روانشناسی درمورد رشد و توسعة اقتصادی است. وی این ویروس ذهنی را روش ویژهای از فکر کردن می داند که به نسبت کمیاب است ولی هنگامی که در شخص به وجود آید، وی را وادار می سازد که به شکل ویژه ای پشتکار داشته باشد. در ذهن این شخص، این ویروس ذهنی نمودار اندیشههایی است که با خوب انجام دادن کار و یا انجام دادن کاری که بهتر از گذشته در ارتباط است؛ یعنی کاراتر، اثربخشتر، با زحمت کمتر و با نتیجة بهتر، همراه است. از نظر مک کله لند: درونی ساختن نیاز به موفقیت باید از راه فرایند جامعه پذیری از همان اوایل زندگی افراد صورت گیرد، سپس باید از راه آموزشهای لازم این نیاز تقویت شود. از دیدگاه مک کله لند نیاز به موفقیت را نباید تنها عامل لازم برای نوسازی تلقی کرد بلکه باید آن را به عنوان عامل کلیدی در نظر گرفت. (ازکیا، ۱۳۷۷) در پاسخ به این پرسش که چگونه این انگیزة قوی در بعضی اشخاص به وجود می آید و در بعضی دیگر دیده نمیشود، یا اینکه چرا در بعضی از جوامع این انگیزه وجود دارد و در بعضی دیگر وجود ندارد؟ مک کله لند می گوید: با وجود اینکه انگیزة موفقیت نیازی روانی است و پدیده ای است که با شخصیت افراد سر و کار دارد ولی در حقیقت پدیده ای کاملا روانی نیست. در واقع، این پدیده را برخی از شرایط اجتماعی تشکیل میدهند که سبب ایجاد درجههای متفاوتی از این انگیزه در افراد می شوند.(روشه، ۱۳۷۸) در این رابطه می توان به عواملی مانند: آموزش در خانواده، طبقة اجتماعی والدین، تحرک اجتماعی و ایدئولوژی اشاره کرد. به باور راجرز نیاز به موفقیت، یک ارزش اجتماعی است که بر تمایل افراد در رسیدن به برتری و کمال در زندگی تاکید دارد. وی به تاثیر عوامل محیطی در پرورش این نیاز باور دارد.(ازکیا، ۱۳۷۴) مفهوم نیاز به موفقیت به وسیلة تکینسون گسترش یافت. او نه تنها نیاز به موفقیت را مورد توجه قرار داد بلکه روی دیگر سکه، یعنی ترس از شکست را نیز، بررسی کرد. نظریة کلی این است افرادی که نیاز به موفقیت بالایی دارند به کارهایی رومی آورند که درجة دشواری آن در حد متوسط است و از فعالیتهای خیلی آسان یا خیلی دشوار پرهیز می کنند. فعالیتهای آسان برای آنها مبارزه ای تلقی نمی شود و رقابت با چنین استانداردهای آسانی، ایجاد انگیزه نمی کند. فعالیتهای بسیار دشوار نیز اگرچه چالشهای فراوانی ایجاد می کنند اما موفقیت در آنها بسیار غیر محتمل است، بنابراین انگیزه آفرین نیستند. افرادی که ترس از شکست بالایی دارند یا به سوی فعالیتهای بسیار آسان روی می آورند که احتمال موفقیت در آنها بسیار زیاد است، یا به فعالیتهای بسیار دشواری روی میآورند که بتوانند از دشواری آنها به عنوان بهانه ای برای عدم موفقیت استفاده کنند.(شکلتون و فلچر، ۱۳۷۴) برنارد وانیر و همکارانش به این نتیجه رسیدند که استنباطی که افراد از علت موفقیت و شکست خود دارند، عامل مهمی در تعیین رفتار موفقیت گرا و انتظارهای آتی آنها از عملکرد شان است. اگر افراد احساس کنند که موفقیت یا شکست آنها از درون کنترل می شود، بیشتر احتمال دارد که برای موفق شدن تلاش کنند، تا زمانی که احساس کنند عوامل بیرونی مانند بخت و اقبال یا واکنش افراد دیگر، اعمال آنان را کنترل می کنند.(گنجی، ۱۳۷۸) پژوهشهایی نیز درجهت کشف تفاوتهای بین دو جنس از نظر نیاز به موفقیت و این احتمال که زنان انگیزة دوری از موفقیت یا ترس از آن دارند، انجام گرفته است. با وجود اینکه پژوهشهای بعدی تردید قابل ملاحظه ای نسبت به چنین اندیشه ای ایجاد کرده است ولی مشخص شده است که زنان در مقایسه با مردان، به موفقیت کمتری نیاز دارند.(شکلتون و فلچر، ۱۳۷۴) ● شناسایی ویژگیهای رفتاری رابطه بین ویژگیهای رفتاری افراد با انگیزه بالا برای موفقیت، توسط پژوهشگران درکشورهای متعددی مورد مطالعه قرار گرفته است. در نتیجه پژوهشهای شایان توجهی که طی سالها انجام گرفته، امروزه یافتههای فراوانی در مورد رابطه ویژگیهای شخصیتی افراد با انگیزه بالا برای موفقیت به دست آمده است . مک کله لند براین باور است که: این افراد قمار باز نیستند و معمولاً در ریسکپذیری میانه روی می کنند. آنها ترجیح می دهند بر روی مسائل و مشکلات، سخت کار کنند تا اینکه آن را به شانس بسپارند. آنها همچنین احساس می کنند که تلاشها و تواناییهایشان بر نتایج حاصله اثر می گذارد. ویژگی دیگر این افراد این است که آنها بیشتر علاقهمند به موفقیتهای فردی هستند تا پاداشهای موفقیت. البته آنها از گرفتن پاداش خودداری نمی کنند اما این مسئله فقط ابزاری برای سنجش عملکردشان است. برای آنها پول وسیلهای برای سنجش میزان پیشرفت و مقایس? موفقیت خود با افراد دیگر است. تمایل دیگر این افراد این است که آنها راههایی را جستجو می کنند که بازخوردهای عینی دریافت کنند و مطمئن شوند کارشان به درستی و با توجه به هدفهای تعیین شده در حال انجام است.(MCCLELAND&#۰۳۹;S RESEARCH,۲۰۰۴) افراد با انگیزه موفقیت بالا به بازخورد از کارشان علاقهمندند. آنها در هر شغل و سازمانی موفق عمل نمیکنند، بلکه در مشاغلی که ارزیابی با معیارهای عینی و ضابطهمند انجام می شود توفیق بیشتری کسب می کنند، زیرا از انجام وظیفه فقط به خاطر نفس انجام آن لذت میبرند. انجام کار به گونه احسن برای آنها پاداشهای درونی و رضایتمندی را در پی دارد، به همین دلیل از سطح سلامتی روانی بالاتری برخوردارند. پژوهشهای متعدد در کشورهای مختلف و سازمانهای گوناگون نشان میدهند که سازمانهای بازرگانی و مدیران نوآور غالبا از نظر انگیزه موفقیت در سطح بالایی قرار دارند. چنین افرادی به طور عموم کارایی وضع موجود و آنچه را که از گذشته به ارث رسیده است، به دیده شک مینگرند و با سنت شکنی در شیوه کاری رایج و ارایه روشها و راههای نو، باعث ارتقای سازمان و کشور می شوند. از آنجا که این افراد در مورد تواناییهای خود نظری واقع بینانه دارند و به دیگران نیز امکان دخالت و انجام کارهایشان را نمیدهند، ممکن است اغلب ، دیگران را ناراحت کنند و به نظر آید که رفتاری دوستانه ندارند. در صورتی که افراد با انگیزه موفقیت بالا، از مهارتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نیز برخوردار باشند، از بهترین مدیران به شمار میآیند. (حیدری، مجله تدبیر، شماره ۹۰) ● نتیجه گیری نیاز به موفقیت یک عامل بالقوه در کارآفرینی است که می تواند باعث رشد اقتصادی شود. فرضی? اصلی ما دربار? این نیاز این گونه بوده است: " جامعه با دارا بودن سطح بالایی از نیاز به موفقیت، کارآفرینان فعال بیشتری ایجاد خواهد کرد و این افراد باعث تسریع در رشد اقتصادی می شوند." در مورد ویژگیهای اصلی افرادی که از نظر نیاز به موفقیت در سطح بالایی قرار دارند، بحث شد که می توان آنها را در این سه مورد خلاصه کرد: ۱) تمایل به پذیرش مسئولیتهای فردی برای تصمیمات؛ ۲) ارجحیت قائل شدن برای تصمیمهایی که میزان متوسطی از ریسک را در بر میگیرد؛ ۳) علاقهمندی نسبت به کسب آگاهی دربار? نتایج تصمیمها. |
منابع ۱. مقصودی، جعفر و دیگران، ویژگیهای فردی: سرمایه اصلی کارآفرینی ، فصلنامه رویش، شمارة۱۴، تابستان ۱۳۸۵. ۲. Rasheed, H.S. (۲۰۰۰). “Developing Entrepreneurial Characteristics in youth: The Effects of Education and Enterprise Experience”, University of South Florida, Submitted to the International Journal of Entrepreneurship Education, ۳. Hall, R.H. (۱۹۹۶). “Organizations; Structures, Processes and Outcomes”, Sixth Edition, Prentice-Hall International, inc. ۴. Pantry, S. & Griffiths, P. (۱۹۹۸). “Becoming a successful Intrapreneur: A Practical Guide to Creating an Innovative Information Service”, Library Association Publishing. ۵. Kilby, P. (۱۹۷۱). “Entrepreneurship and Economics Development”, New York: The Free Press. ۶. ازکیا، مصطف?، (۱۳۷۷)، جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات کلمه. ۷. روشه، گی. (۱۳۷۸) ، تغییرات اجتماعی، ترجمة منصور وثوقی، تهران: انتشارات نی. ۸. ازکیا، مصطف?، (۱۳۷۴)، مقدمه ای بر جامعه شناسی توسعة روستایی، تهران: انتشارات اطلاعات. ۹.شکلتون، ویویان. فلچر، کلیو، (۱۳۷۴)، تفاوتهای فردی، ترجمة یوسف کریمی و فرهاد جمهری، تهران: انتشارات فاطمی. ۱۰.گنجی، حمزه. حسن زاده، رمضان، (۱۳۷۸)، روانشناسی اجتماعی در تعلیم و تربیت، تهران: انتشارات سخن. ۱۱.David Mc Cleland’s Research in to Achievement motivation”, (۲۰۰۴). http://www.accel-team.com ۱۲.حیدری پهلوان، احمد، نقش انسانهای با انگیزه در توسعه جامعه، مجله تدبیر، شماره ۹۰، بهمن ماه ۷۷ حمید شفیع زاده: دانشجوی دکترای مدیریت آموزش عالی جواد شجاعی:کارشناس ارشد جامعهشناسی |