شناخت شخصیت پسران از رفتار با مادر
معمولا تمام هم و غم افراد در دوران عقد این است که نامزد خود را بهتر و کاملتر بشناسند. در این راستا بسیاری از خانم ها در مورد رابطه نامزدشان با مادرش نیز کنجکاو و حساس می باشند. آنچه در این راستا جالب توجه می باشد آن است که دقت به نحوه رفتا همسر با مادرش در شناخت شخصیت و ویژگی های اخلاقی او به فرد مقابل(نامزد) کمک شایانی کرده و او را نسبت به اخلاق و روحیات همسرش آگاه تر می سازد. در ذیل به برخی از رفتارهای پسران با مادرشان و شناخت حاصل از آن اشاره می شود.
1. برخی از پسران در همه شرایط به مشورت با مادرشان نیاز دارند
رفتار مرد بالغی که حتی بعد از ازدواج به مشورت با مادرش نیازمند است و نمی تواند بدون دانستن نظر مادر خود تصمیم بگیرد کمی ناامیدکننده به نظر می رسد. البته که احترام به نظرات مادر و پدر ضروری است، ولی وقتی این احترام به صورت یک وابستگی و نیاز در آمده باشد می تواند نشانه عدم اعتماد به نفس یک مرد باشد. اگر مردی نتواند به تصمیمات خود اعتماد کند در جلب اعتماد همسر خود نیز موفق نخواهد بود. این افراد به دلیل اینکه از مستقل زندگی کردن می ترسند، مرتب از جمله "مادرم می گوید، مادرم معتقد است و... " استفاده می کنند.
2. برخی مدام در حال تماس با مادرشان و صحبت با وی هستند
مردی که هر روز با مادرش صحبت می کند احتمالا همه چیز از جمله جزئیات رابطه خود با همسرش را به او می گوید. این کار به مادر او فرصت و شرایطی برای قضاوت راجع به رابطه پسر و عروسش، و همین طور فرصتی برای سبک سنگین کردن همه اختلاف نظرها و چالش های یک رابطه می دهد... و زمینه دخالت خانواده پسر در زندگی زوجین را فراهم می سازد.
3. برخی قدردان زحمات مادرشان نیستند
اگر مردی قدر مادرش را نداند، یقینا قدردان همسرش نیز نخواهد بود. چنین افرادی معمولا خودمحور هستند و همیشه خود را محق می دانند. از نظر این افراد دیگران به آنها لطف نمی کنند، بلکه صرفا وظیفه خود را انجام می دهند. آنها هرگز از کسی تشکر نمی کنند. خواه از همسرشان، خواه از مادرشان، و خواه از دوستانشان.
4. عده ای از مردان با مادرشان صمیمی نیستند
بعضی از مردان عجول هستند یا وقت و حوصله ای برای بودن با مادرشان ندارند. اگر مردی برای رابطه خود با اولین زنی که دوستش داشته است، یعنی مادرش، ارزش قائل نباشد احتمالا با همسر خود نیز صمیمی و نزدیک نخواهد بود. این امر به احتمال زیاد در مورد رابطه او با فرزندانش نیز صادق خواهد بود.
5. برخی مدام در حال ملامت مادرشان هستند
مسلما ممکن است بعضی از زنان، مادران چندان خوبی نباشند. اما وقتی مردی زنی را که او را به دنیا آورده است سرزنش می کند یا او را با لحن تند و توهین آمیز مورد خطاب قرار می دهد، باید در مورد شخصیت او بیشتر فکر کنیم. البته عصبانیت های آنی و زودگذر اگر از حد خاصی تجاوز نکنند طبیعی هستند، ولی وقتی حالت توهین یا کنایه به خود بگیرند و بیشتر از حد خاصی تکرار شوند نشان دهنده عدم احترام به زنان می باشد.
مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است
6. بعضی از پسران به مادرشان احترام نمی گذارند
درست است که بسیاری از مردان و زنان از رفتار مادر خود راضی نیستند، ولی مردی که در برابر شما یا سایر افراد به مادرش بی احترامی کند، احتمالا فردی گستاخ و تند است. چنین فردی پتانسیل آن را دارد که در مقابل دیگران به همسر خود نیز بی احترامی کند.
7. مردانی که با مادرشان مثل یک خدمتکار رفتار می کنند
بعضی از مردان حتی در سنین بزرگسالی از مادر خود انتظارات عجیب دارند، مثلا انتظار دارند که مادرشان اتاقشان را تمیز کند، برایشان غذا بیاورد و ... . مردی که حتی در سن جوانی همچنان مسئولیت های خود را به گردن دیگران می اندازد نمی تواند قابل اعتماد باشد چرا که تنبل و نابالغ است.
قدیمیترین کارخانه تولید لوازم تحریر دنیا/فابر-کستل
در سال 1761 یک کابینتساز به نام کسپر فابر در شهر نورمبرگ آلمان (Kaspar Faber) شروع به سرمایهگذاری برای تولید انواع مداد کرد که این کسب و کار تا پنج نسل در خانواده فابر باقی ماند. کسب و کار فابر از سال 1850 رونق گرفت. در دوران ریاست لوتار فون فابر، نسل چهارم فابرها مداد ششضلعی را ساخته و با مارک A. W. Faber نخستین علامت تجارتی را برای یک مداد به ثبت رساندند که این مدادها وارد بازار آمریکا نیز شدند. آنها در سالهای 1849 تا 1855 شعبههایی در نیویورک، لندن و پاریس تاسیس کردند و بیست سال بعد، فروشگاههای خود را تا وین و سنپترزبورگ هم گسترش دادند. آنها کارخانهای در مرز آلمان شرقی و غربی برای تولید خطکشهای مهندسی باز کرده و با همت لوتار، بزرگترین نتیجه کسپر، به توسعه بینالمللی شرکت فابر و عرضه محصولات جدید پرداختند. در سال 1900 پس از ازدواج نوه لوتار با فرزند کوچک یکی از کنتهای کستل و سرمایهگذاری وی بر روی کارخانهها، نام شرکت به فابر-کستل (Faber-Castell) و لوگوی آن نیز تغییر یافت. خانواده کستل کنتهای امپراطوری روم مقدس را انتصاب میکردند و در سال 1901، بزرگ این خانواده، نشان موروثی پرنس را از شاهزاده باواریا دریافت کرد. «کنت الکساندر فردریش لوتار ون کستل رودنهاوزن» با «بارونس اوتیلی ون فابر» ازدواج کرد و خانواده فابر-کستل را تشکیل دادند. الکساندر مدت کوتاهی پس از به عهده گرفتن این تجارت، در سال 1905 مدادهایی با کیفیت بسیار بالا تولید کرد و برای اینکه آنها را از سایر مدادهای رقبا متمایز کند، مدادها را به رنگ سبز زیتونی (رنگ لباس گروهان قدیمی خود) رنگآمیزی نمود. این مدادها با نام کستل 9000 به بازار ارائه شده و خیلی زود توجه همگان را به خود جلب کردند و به عنوان نمونه و سمبل یک مداد خوب معرفی شدند. آرمی که برای جعبههای این مدادها در نظر گرفته شده بود، نشاندهنده 2 شوالیه در حال جنگ بود که برای مدت زیاد و به شکلهای مختلفی بر روی جعبههای این نوع از مدادها مشاهده میشد. الکساندر حتی پس از طلاق از اوتیلی در سال 1918، مدیریت شرکت و دفتر مرکزی آن را حفظ کرده و پس از بازسازی قصر خانوادگی در آن سکونت کرد. پس از فوت الکساندر، پسرش «کنت رولاند لوتار ولفگانگ» کارخانه را به ارث برد و ریاست آن را به عهده گرفت و در ابتدای دهه 19۳۰ در کارخانهای در سائو کارلوس برزیل شریک شد، در دهه 19۶۰ کارخانههای دیگر فابر کستل در پرو و استرالیا تأسیس شدند و گراف ون فابر کستل به سمت ریاست منصوب شد. آرم دو شوالیه قدیمی جلب توجه میکرد و مدتها بود دیگر از آن استفاده نمیشد، تا اینکه در اوایل دهه 1990 به عنوان قسمتی از جنبش بازبینی مجدد کارخانه، این آرم به عنوان لوگوی اصلی شرکت برگزیده شد. شرکت در کارخانه سائوکارلوس مدادهای چوبی تولید میکرد و شروع به ایجاد ابداعاتی در لوازمالتحریر نمود. یکی از این ابداعات که بسیار مورد توجه کودکان قرار گرفت، مدادهای رابط بود که شامل یک سری مداد کوچک بود که به یکدیگر متصل میشدند و یک مداد بزرگ تشکیل میدادند. فابر کستل همچنین شروع به تولید قلمهای طراحی با مارک Pitt برای هنرمندان کرد. این قلمها که بیشتر توسط کاریکاتوریستها و طراحان مانگای ژاپنی استفاده میشد، جوهری از خود خارج میکرد که هم بدون اسید بوده و هم برای بایگانی مناسب بود و رنگهای مختلف زیبایی داشت. گراف ون یک ست کامل رومیزی برای طراحی نیز ساخت که بسیار جذاب و کارآ بود و قیمت آن به حدود 2000 دلار میرسید. فابرکستل برای سالهای متمادی به عنوان تولیدکننده اصلی خطکشهای مهندسی شناخته میشد و اکنون یکی از بزرگترین کارخانههای تولیدکننده انواع نوشتافزار و لوازم طراحی و هنری در جهان است. این شرکت دارای 14 کارخانه و 20 مرکز فروش در اروپا، آسیا، آمریکا و استرالیا است. تعداد کارمندان این شرکت از 7 هزار نفر تجاوز کرده و در بیش از 100 کشور دنیا مشغول به کارند. اکثر محصولات آن در برزیل تولید شده است و فقط تعداد محدودی از قلمهای خاص را در آلمان میسازد. این شرکت حدود 2 میلیارد مداد در سال تولید کرده و فروش سالانه آن بالغ بر یک میلیارد یورو میباشد.
داستان موفقیت مک دونالدز
اغذیه فروشی مک دونالدز پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را با افتتاح فروشگاهی تازه جشن گرفت تا نشان دهد با وجود گذشت نیم قرن هنوز به دنبال کارآفرینی و نوآوری است. کارشناسان معتقدند مک دونالدز علاوه بریک نیروی اقتصادی، پدیده ای اجتماعی است که برخی از ارزشهای اجتماعی را در فراسوی مرزهای غرب دستخوش تغییر کرده و از همین رو، منتقدانش آن را به عنوان نشانه ای از گسترش جهانی سازی و سرمایه داری تقبیح کرده اند. شاید تعجب کنید که موج اقتصادی و اجتماعی مک دونالدز در سال ۱۹۴۸ ازساندویچ فروشی کوچک دو برادر به نامهای ریچارد و موریس مک دونالد، در شهر سن برناردینو در ایالت کالیفرنیا با یک دستگاه تولید نوشیدنی های 'میلک شیک' براه افتاد. آنچه اغذیه فروشی براداران مک دونالدز را متمایز می ساخت، الهام گرفتن از خط تولید کارخانجات بود که در سالهای بازسازی جنگ جهانی دوم، به مشتریان پرمشغله امکان می داد ساندویچ خود را سریعتر دریافت کنند. همچنین با گسترش اشتغال زنان در بیرون از خانه، مردم به خوردن همبرگرهای مک دونالدز علاقه مند تر شدند. موفقیت این دو برادر توجه یک فروشنده آمریکایی به نام ری کراک را جلب کرد. آقای کراک در اوایل دهه ۱۹۵۰ به دیدار این دو برادر رفت و شیوه کارشان را که سیستم سریع خدمات رسانی نامیده می شد، پسندید. او خانه خود را در گرو بانک گذاشت و در ۱۵ آوریل ۱۹۵۵ اولین رستوران از این دست را در "دس پلینز" واقع در حومه ایلینویز دایر کرد و این فرمول را در سراسر آمریکا ترویج داد. جیمز شراگر، استاد تجارت در دانشگاه شیکاگو می گوید که رمز موفقیت آقای کراک نوآوری مستمر در تولید انبوه غذای آماده با رعایت استانداردهای دقیق بود. او همچنین متخصص یافتن مکانهای ایده آل برای راه اندازی فروشگاه، صرف نظر از هزینه خریدشان، بود. آقای کراک که در سال ۱۹۸۴ جان باخت، به اهمیت یک نکته دیگر نیز پی برده بود: بسیاری از مشتریان تنوع غیرمنتظره را نمی پسندند. وی اصرار داشت رستورانهایش همگی مواد غذایی یکسان را که با مواد ثابت و شعله یکسان طبخ شده است، به مشتریان عرضه کنند تا تجربه خوردن غذا در مک دونالدز از شیکاگو گرفت تا سیدنی یکی باشد. ادوارد زایاک، استاد مدیریت دانشگاه نورث وسترن آمریکا، می گوید: "من بسیاری از مدیران را می شناسم که به سنگاپور، چین یا هر جای دیگر می روند ولی غذای مک دونالدز را می خورند زیرا می خواهند بدانند که چه می خورند." فروش سی میلیاردمین همبرگر اگرچه ممکن است در روزنامه بخوانید که یک نفر از مک دونالدز به خاطر بالا رفتن وزن خود شکایت کرده است، اما آقای کراک متوجه شده بود که مردم چه چیزی را دوست دارند. کلی برامول، متخصص تغذیه در دانشگاه ییل، می گوید: "مک دونالدز درک خوبی از زیست شناسی دارد، زیرا اکثر مردم غذاهای سرشار از قند و چربی را دوست دارند." دهه ۱۹۶۰ دوره ای بود که مک دونالدز به سرعت توسعه یافت. تبلیغات این شرکت در بیلبوردها، مجلات و تلویزیون افزایش یافت و مشتریان می توانستند قوسهای طلایی را که نماد مک دونادز شده بود، در کانادا و پورتوریکو ببینند. در همین دوره عروسک نمادین این شرکت به نام رونالد مک دونالد نیز خلق شد. آقای کراک سپس سهم برادران مک دونالد را خرید و دهمین سالگرد تاسیس شرکتش را با عرضه سهام آن جشن گرفت. در سال ۱۹۶۹، مک دونالدز حدود ۱۵۰۰ رستوران داشت و این شرکت روزانه سه و نیم میلیون همبرگر می فروخت. استیو اندرسون، رییس انجمن ملی رستورانداران آمریکا می گوید که مک دونالدز غذا خوردن در بیرون از خانه را به تجربه ای کم هزینه و دوست داشتنی تبدیل کرد و بین توده ها ترویج داد. وی می افزاید: "هنگامی که مک دونالدز آمد، چند رستوران در هر شهر وجود داشت، ولی فقط پزشکان و وکلا خانواده های خود را به آنجا می بردند. حالا مردم صرف نظر از وضعیت اجتماعی و اقتصادی شان به رستوران می روند." در دهه ۱۹۷۰ مک دونالدز برای کودکان مکانی برای بازی فراهم آورد و رستورانهایی ساخت تا رانندگان بدون تحمل زحمت پیاده شدن، بتوانند غذا بخرند. بدین ترتیب مک دونالدز پاتوق محبوب خانواده های پرجمعیت شد. صورت غذای این رستورانها نیز تغییر کرد و در ۱۹۷۹ صبحانه کامل نیز در مک دونالدز عرضه شد. در سال ۱۹۷۹ مک دونالدز سی میلیاردمین همبرگر خود را فروخت. در دهه ۱۹۸۰ که دولت آمریکا سیاست خارجی خود را با جدیت پیگیری می کرد، مک دونالدز نیز در آلمان، فنلاند، ژاپن، استرالیا، گوام، تایلند، ونزوئلا و پاناما رستوران دایر کرد. در سال ۱۹۸۵، قوسهای طلایی رستورانهای این شرکت را می شد در ۴۳ کشور دید. با ذوب شدن یخهای جنگ سرد، همبرگرهای داغ مک دونالدز سفیر ارزشهای ایالات متحده شد. کارشناسان افتتاح اولین رستوران مک دونالدز در مسکو در سال ۱۹۹۰ را به منزله برافراشته شدن پرچم سرمایه داری در سرزمین بازمانده اتحاد جماهیر شوروی تلقی کرده اند. در دهه ۱۹۹۰ آمریکایی ها بیشتر نگران محیط زیست شدند و در نتیجه مک دونالدز که مشتریانش میلیاردها کاغذ ساندویچ و لیوان یکبار مصرف را دور انداخته بودند، شروع به استفاده از کاغذهای بازیافت شده کرد. همچنین هنگامی که مشتریان نگران چاقی فزاینده خود شدند، این شرکت غذاهای سلامت بخش تری ارایه داد. پس از چندین سال رکود فروش در بازارهای آمریکا و تحمل اولین زیان سه ماهه این شرکت در سال ۲۰۰۲، مک دونالدز در دو سال گذشته شاهد احیای فروشهایش بوده است. در سال ۲۰۰۴ سود این اغذیه فروشی با ۵۵ درصد جهش به دو میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار رسید. جو کرنان، فرماندار سابق ایالت ایندیانا یکی از دهها شخصیت برجسته ای است که زمانی برای مک دونالدز کار کرده اند. آقای کرنان که در ۱۶ سالگی فروشنده یکی از رستورانهای این شرکت بوده، می گوید: "روحیه تیمی زیادی وجود داشت و حال آن که فشار کار همیشه زیاد بود." کارل لوییس، قهرمان دو المپیک نیز در ۱۹۷۸ برای مک دونالدز کار می کرد و در آنجا با اهمیت زمان و سرعت آشنا شد. وی می گوید: "نمی توان از سرعت خط تولید کاست. اگر وظیفه تان را درست انجام ندهید، تیم می بازد." بنا به اعلام وب سایت مک دونالدز، سایر چهره های سرشناسی که زمانی در رستورانهای این شرکت کار کرده اند، عبارتند از: جف بزوس، بنیانگذار سایت اینترنتی Amazon ، اندرو کارد، رییس دفتر کاخ سفید، لروی چو، فضانورد آمریکایی، هیدی کلوم، سوپر مدل آلمانی، اندی مک دوول، هنرپیشه هالیوود، تونی استوارت، قهرمان اتومبیلرانی و شانیا تواین، خواننده کانادایی. در حالی که درآمد جهانی مک دونالدز اکنون به ۴۰ میلیارد دلار در سال نزدیک شده است، این شرکت بیش از ۳۰ هزار رستوران در ۱۱۹ کشور جهان دارد و مترادف فرهنگ، سرمایه داری و به نقل بعضی از منتقدان، امپریالیسم خوراکی آمریکایی است. | |
![]() |