قدیمیترین کارخانه تولید لوازم تحریر دنیا/فابر-کستل
در سال 1761 یک کابینتساز به نام کسپر فابر در شهر نورمبرگ آلمان (Kaspar Faber) شروع به سرمایهگذاری برای تولید انواع مداد کرد که این کسب و کار تا پنج نسل در خانواده فابر باقی ماند. کسب و کار فابر از سال 1850 رونق گرفت. در دوران ریاست لوتار فون فابر، نسل چهارم فابرها مداد ششضلعی را ساخته و با مارک A. W. Faber نخستین علامت تجارتی را برای یک مداد به ثبت رساندند که این مدادها وارد بازار آمریکا نیز شدند. آنها در سالهای 1849 تا 1855 شعبههایی در نیویورک، لندن و پاریس تاسیس کردند و بیست سال بعد، فروشگاههای خود را تا وین و سنپترزبورگ هم گسترش دادند. آنها کارخانهای در مرز آلمان شرقی و غربی برای تولید خطکشهای مهندسی باز کرده و با همت لوتار، بزرگترین نتیجه کسپر، به توسعه بینالمللی شرکت فابر و عرضه محصولات جدید پرداختند. در سال 1900 پس از ازدواج نوه لوتار با فرزند کوچک یکی از کنتهای کستل و سرمایهگذاری وی بر روی کارخانهها، نام شرکت به فابر-کستل (Faber-Castell) و لوگوی آن نیز تغییر یافت. خانواده کستل کنتهای امپراطوری روم مقدس را انتصاب میکردند و در سال 1901، بزرگ این خانواده، نشان موروثی پرنس را از شاهزاده باواریا دریافت کرد. «کنت الکساندر فردریش لوتار ون کستل رودنهاوزن» با «بارونس اوتیلی ون فابر» ازدواج کرد و خانواده فابر-کستل را تشکیل دادند. الکساندر مدت کوتاهی پس از به عهده گرفتن این تجارت، در سال 1905 مدادهایی با کیفیت بسیار بالا تولید کرد و برای اینکه آنها را از سایر مدادهای رقبا متمایز کند، مدادها را به رنگ سبز زیتونی (رنگ لباس گروهان قدیمی خود) رنگآمیزی نمود. این مدادها با نام کستل 9000 به بازار ارائه شده و خیلی زود توجه همگان را به خود جلب کردند و به عنوان نمونه و سمبل یک مداد خوب معرفی شدند. آرمی که برای جعبههای این مدادها در نظر گرفته شده بود، نشاندهنده 2 شوالیه در حال جنگ بود که برای مدت زیاد و به شکلهای مختلفی بر روی جعبههای این نوع از مدادها مشاهده میشد. الکساندر حتی پس از طلاق از اوتیلی در سال 1918، مدیریت شرکت و دفتر مرکزی آن را حفظ کرده و پس از بازسازی قصر خانوادگی در آن سکونت کرد. پس از فوت الکساندر، پسرش «کنت رولاند لوتار ولفگانگ» کارخانه را به ارث برد و ریاست آن را به عهده گرفت و در ابتدای دهه 19۳۰ در کارخانهای در سائو کارلوس برزیل شریک شد، در دهه 19۶۰ کارخانههای دیگر فابر کستل در پرو و استرالیا تأسیس شدند و گراف ون فابر کستل به سمت ریاست منصوب شد. آرم دو شوالیه قدیمی جلب توجه میکرد و مدتها بود دیگر از آن استفاده نمیشد، تا اینکه در اوایل دهه 1990 به عنوان قسمتی از جنبش بازبینی مجدد کارخانه، این آرم به عنوان لوگوی اصلی شرکت برگزیده شد. شرکت در کارخانه سائوکارلوس مدادهای چوبی تولید میکرد و شروع به ایجاد ابداعاتی در لوازمالتحریر نمود. یکی از این ابداعات که بسیار مورد توجه کودکان قرار گرفت، مدادهای رابط بود که شامل یک سری مداد کوچک بود که به یکدیگر متصل میشدند و یک مداد بزرگ تشکیل میدادند. فابر کستل همچنین شروع به تولید قلمهای طراحی با مارک Pitt برای هنرمندان کرد. این قلمها که بیشتر توسط کاریکاتوریستها و طراحان مانگای ژاپنی استفاده میشد، جوهری از خود خارج میکرد که هم بدون اسید بوده و هم برای بایگانی مناسب بود و رنگهای مختلف زیبایی داشت. گراف ون یک ست کامل رومیزی برای طراحی نیز ساخت که بسیار جذاب و کارآ بود و قیمت آن به حدود 2000 دلار میرسید. فابرکستل برای سالهای متمادی به عنوان تولیدکننده اصلی خطکشهای مهندسی شناخته میشد و اکنون یکی از بزرگترین کارخانههای تولیدکننده انواع نوشتافزار و لوازم طراحی و هنری در جهان است. این شرکت دارای 14 کارخانه و 20 مرکز فروش در اروپا، آسیا، آمریکا و استرالیا است. تعداد کارمندان این شرکت از 7 هزار نفر تجاوز کرده و در بیش از 100 کشور دنیا مشغول به کارند. اکثر محصولات آن در برزیل تولید شده است و فقط تعداد محدودی از قلمهای خاص را در آلمان میسازد. این شرکت حدود 2 میلیارد مداد در سال تولید کرده و فروش سالانه آن بالغ بر یک میلیارد یورو میباشد.
داستان موفقیت مک دونالدز
اغذیه فروشی مک دونالدز پنجاهمین سالگرد تاسیس خود را با افتتاح فروشگاهی تازه جشن گرفت تا نشان دهد با وجود گذشت نیم قرن هنوز به دنبال کارآفرینی و نوآوری است. کارشناسان معتقدند مک دونالدز علاوه بریک نیروی اقتصادی، پدیده ای اجتماعی است که برخی از ارزشهای اجتماعی را در فراسوی مرزهای غرب دستخوش تغییر کرده و از همین رو، منتقدانش آن را به عنوان نشانه ای از گسترش جهانی سازی و سرمایه داری تقبیح کرده اند. شاید تعجب کنید که موج اقتصادی و اجتماعی مک دونالدز در سال ۱۹۴۸ ازساندویچ فروشی کوچک دو برادر به نامهای ریچارد و موریس مک دونالد، در شهر سن برناردینو در ایالت کالیفرنیا با یک دستگاه تولید نوشیدنی های 'میلک شیک' براه افتاد. آنچه اغذیه فروشی براداران مک دونالدز را متمایز می ساخت، الهام گرفتن از خط تولید کارخانجات بود که در سالهای بازسازی جنگ جهانی دوم، به مشتریان پرمشغله امکان می داد ساندویچ خود را سریعتر دریافت کنند. همچنین با گسترش اشتغال زنان در بیرون از خانه، مردم به خوردن همبرگرهای مک دونالدز علاقه مند تر شدند. موفقیت این دو برادر توجه یک فروشنده آمریکایی به نام ری کراک را جلب کرد. آقای کراک در اوایل دهه ۱۹۵۰ به دیدار این دو برادر رفت و شیوه کارشان را که سیستم سریع خدمات رسانی نامیده می شد، پسندید. او خانه خود را در گرو بانک گذاشت و در ۱۵ آوریل ۱۹۵۵ اولین رستوران از این دست را در "دس پلینز" واقع در حومه ایلینویز دایر کرد و این فرمول را در سراسر آمریکا ترویج داد. جیمز شراگر، استاد تجارت در دانشگاه شیکاگو می گوید که رمز موفقیت آقای کراک نوآوری مستمر در تولید انبوه غذای آماده با رعایت استانداردهای دقیق بود. او همچنین متخصص یافتن مکانهای ایده آل برای راه اندازی فروشگاه، صرف نظر از هزینه خریدشان، بود. آقای کراک که در سال ۱۹۸۴ جان باخت، به اهمیت یک نکته دیگر نیز پی برده بود: بسیاری از مشتریان تنوع غیرمنتظره را نمی پسندند. وی اصرار داشت رستورانهایش همگی مواد غذایی یکسان را که با مواد ثابت و شعله یکسان طبخ شده است، به مشتریان عرضه کنند تا تجربه خوردن غذا در مک دونالدز از شیکاگو گرفت تا سیدنی یکی باشد. ادوارد زایاک، استاد مدیریت دانشگاه نورث وسترن آمریکا، می گوید: "من بسیاری از مدیران را می شناسم که به سنگاپور، چین یا هر جای دیگر می روند ولی غذای مک دونالدز را می خورند زیرا می خواهند بدانند که چه می خورند." فروش سی میلیاردمین همبرگر اگرچه ممکن است در روزنامه بخوانید که یک نفر از مک دونالدز به خاطر بالا رفتن وزن خود شکایت کرده است، اما آقای کراک متوجه شده بود که مردم چه چیزی را دوست دارند. کلی برامول، متخصص تغذیه در دانشگاه ییل، می گوید: "مک دونالدز درک خوبی از زیست شناسی دارد، زیرا اکثر مردم غذاهای سرشار از قند و چربی را دوست دارند." دهه ۱۹۶۰ دوره ای بود که مک دونالدز به سرعت توسعه یافت. تبلیغات این شرکت در بیلبوردها، مجلات و تلویزیون افزایش یافت و مشتریان می توانستند قوسهای طلایی را که نماد مک دونادز شده بود، در کانادا و پورتوریکو ببینند. در همین دوره عروسک نمادین این شرکت به نام رونالد مک دونالد نیز خلق شد. آقای کراک سپس سهم برادران مک دونالد را خرید و دهمین سالگرد تاسیس شرکتش را با عرضه سهام آن جشن گرفت. در سال ۱۹۶۹، مک دونالدز حدود ۱۵۰۰ رستوران داشت و این شرکت روزانه سه و نیم میلیون همبرگر می فروخت. استیو اندرسون، رییس انجمن ملی رستورانداران آمریکا می گوید که مک دونالدز غذا خوردن در بیرون از خانه را به تجربه ای کم هزینه و دوست داشتنی تبدیل کرد و بین توده ها ترویج داد. وی می افزاید: "هنگامی که مک دونالدز آمد، چند رستوران در هر شهر وجود داشت، ولی فقط پزشکان و وکلا خانواده های خود را به آنجا می بردند. حالا مردم صرف نظر از وضعیت اجتماعی و اقتصادی شان به رستوران می روند." در دهه ۱۹۷۰ مک دونالدز برای کودکان مکانی برای بازی فراهم آورد و رستورانهایی ساخت تا رانندگان بدون تحمل زحمت پیاده شدن، بتوانند غذا بخرند. بدین ترتیب مک دونالدز پاتوق محبوب خانواده های پرجمعیت شد. صورت غذای این رستورانها نیز تغییر کرد و در ۱۹۷۹ صبحانه کامل نیز در مک دونالدز عرضه شد. در سال ۱۹۷۹ مک دونالدز سی میلیاردمین همبرگر خود را فروخت. در دهه ۱۹۸۰ که دولت آمریکا سیاست خارجی خود را با جدیت پیگیری می کرد، مک دونالدز نیز در آلمان، فنلاند، ژاپن، استرالیا، گوام، تایلند، ونزوئلا و پاناما رستوران دایر کرد. در سال ۱۹۸۵، قوسهای طلایی رستورانهای این شرکت را می شد در ۴۳ کشور دید. با ذوب شدن یخهای جنگ سرد، همبرگرهای داغ مک دونالدز سفیر ارزشهای ایالات متحده شد. کارشناسان افتتاح اولین رستوران مک دونالدز در مسکو در سال ۱۹۹۰ را به منزله برافراشته شدن پرچم سرمایه داری در سرزمین بازمانده اتحاد جماهیر شوروی تلقی کرده اند. در دهه ۱۹۹۰ آمریکایی ها بیشتر نگران محیط زیست شدند و در نتیجه مک دونالدز که مشتریانش میلیاردها کاغذ ساندویچ و لیوان یکبار مصرف را دور انداخته بودند، شروع به استفاده از کاغذهای بازیافت شده کرد. همچنین هنگامی که مشتریان نگران چاقی فزاینده خود شدند، این شرکت غذاهای سلامت بخش تری ارایه داد. پس از چندین سال رکود فروش در بازارهای آمریکا و تحمل اولین زیان سه ماهه این شرکت در سال ۲۰۰۲، مک دونالدز در دو سال گذشته شاهد احیای فروشهایش بوده است. در سال ۲۰۰۴ سود این اغذیه فروشی با ۵۵ درصد جهش به دو میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار رسید. جو کرنان، فرماندار سابق ایالت ایندیانا یکی از دهها شخصیت برجسته ای است که زمانی برای مک دونالدز کار کرده اند. آقای کرنان که در ۱۶ سالگی فروشنده یکی از رستورانهای این شرکت بوده، می گوید: "روحیه تیمی زیادی وجود داشت و حال آن که فشار کار همیشه زیاد بود." کارل لوییس، قهرمان دو المپیک نیز در ۱۹۷۸ برای مک دونالدز کار می کرد و در آنجا با اهمیت زمان و سرعت آشنا شد. وی می گوید: "نمی توان از سرعت خط تولید کاست. اگر وظیفه تان را درست انجام ندهید، تیم می بازد." بنا به اعلام وب سایت مک دونالدز، سایر چهره های سرشناسی که زمانی در رستورانهای این شرکت کار کرده اند، عبارتند از: جف بزوس، بنیانگذار سایت اینترنتی Amazon ، اندرو کارد، رییس دفتر کاخ سفید، لروی چو، فضانورد آمریکایی، هیدی کلوم، سوپر مدل آلمانی، اندی مک دوول، هنرپیشه هالیوود، تونی استوارت، قهرمان اتومبیلرانی و شانیا تواین، خواننده کانادایی. در حالی که درآمد جهانی مک دونالدز اکنون به ۴۰ میلیارد دلار در سال نزدیک شده است، این شرکت بیش از ۳۰ هزار رستوران در ۱۱۹ کشور جهان دارد و مترادف فرهنگ، سرمایه داری و به نقل بعضی از منتقدان، امپریالیسم خوراکی آمریکایی است. | |
ابتکار یک روستایی در تبدیل خانه اش به هتل
به گزارش خبرنگار مهر، کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند. موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز 18 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمدهاند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 126 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به 6 میلیون تومان برسد. عباس 35 ساله به 28 کشور دنیا سفر کرد و خانه 80 متری او الان به 120 هزار متر رسیده است! زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شدهاند و تا کنون هم شبکههای تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه 2 و 4 ایران فیلمهای مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کردهاند. او تعریف میکند که روزهای اول به آژانسهای مسافرتی شیراز و اصفهان سر زدم و گفتم که میتوانم از گردشگران شما در روستا پذیرایی کنم. آنها هم گفتند باید مجانی بیایند روستا تا ببینند آیا اوضاع برای پذیرایی مناسب هست. آرام آرام مهمانان من از هفت نفر به چند هزار گردشگر خارجی رسید و به یک حمام خانه ام 12 حمام دیگر اضافه شد تا جایی که میتوانم الان تا چند هزار گردشگر را در روستا اسکان بدهم و برای پنج هزار نفر در منطقه بوانات اشتغالزایی کنم. عباس برزگر قصد دارد تا یک هتل عشایری در ارتفاعات روستا بنا کند. او میگوید: این هتل یکی از گرانترین مراکز اقامتی ایران خواهد شد. این کار را با کمک ایل عشایری انجام میدهم. برزگر معتقد است که در ایران مسئولان فقط شعار میدهند گردشگری صنعت درآمدزایی است. اما من یکی از کسانی بودم که توانستم هم برای خودم و هم اهالی روستای بزم بوانات درآمدزایی کنم. هر روز از یک مغازه خرید میکنم تا همه مغازه داران از این کار سود ببرند. او فهمیده که اصالت و نوع غذا و چارچوب خانواده روستایی بسیار با ارزش است و میتوان از راه معرفی آن به دیگران هم ارزشها را حفظ و هم برای خود و دیگرن درآمدزایی و اشتغال زایی کرد. برزگر از گردشگران خارجی در روستا با محصولات کشاورزی خود پذیرایی میکند. خانواده و اهالی روستای بوانات همگی در امر کشاورزی موفق هستند و صبحها با عسل طبیعی و گردوی زمینهای خودشان از مسافران پذیرایی میکنند. برزگر ادعا میکند که در موفقیتش هیچ سازمان و مرکزی دخالت نداشته است." سازمان میراث فرهنگی پروانه گردشگری به من نمیداد و میگفت که باید تحصیلات عالیه داشته باشی. اما زمانی که کارم رونق گرفت پروانه افتخاری گردشگری دادند و در همایش هایشان از من و دخترانم تقدیر کردند." او میگوید که همه تجربیاتش را در برخورد با گردشگران به دست آورده است." به عنوان یک گردشگر به کشورهای اروپایی سفر کردم تا ببینم یک توریست به چه چیزهایی نیاز دارد و آنها برای گردشگران چه کاری انجام میدهند. این موضوع کمک زیادی به من کرد. من متوجه شدم که بهترین راه پذیرایی از مهمان خارجی رفتار درست با اوست. نباید مصنوعی به آنها خوشامد بگویید. درست است که زبان شما را متوجه نمیشود اما میفهمد که از او برای چه منظوری پذیرایی کرده اید. گردشگر خارجی فقط میخواهد به او توجه شود، همه چیز بهداشتی باشد، دروغ نشنود و احساس نکند که میخواهید جیب او را خالی کنید. این سادگی در رفتار و گفتار باعث شده تا آنها از زندگی روستایی لذت ببرند. ما مسافران را به خانه مان راه میدهیم نه برای چاپلوسی بلکه میدانم آنها میخواهند یک زندگی واقعی روستایی را ببینند و با همان آدمها زندگی کنند. هر کدام از ما که از مسافر خارجی پذیرایی میکنیم مانند یک سفیر ایرانی هستیم که ایران را به کشورهای دیگر معرفی میکنند. بنابراین باید بهترین رفتارها را با گردشگر خارجی داشته باشیم. برزگر در زمینه طبیعت گردی هم فعالیت میکند و با اینکه در 80 کیلومتری پاسارگاد قرار دارد میتواند با استفاده از دو آژانس مسافرتی خود تورهای طبیعت گردی، پرنده نگری، عشایر و بازدید از جاذبههای تاریخی را راهاندازی کند. عباس برزگر میگوید: وقتی فعالیت من و خانواده ام مورد استقبال دیگران قرار گرفت و بسیاری از کشورها به استفاده از خدمات ما علاقه نشان دادند کارشناسان داخلی و خارجی حوزه گردشگری پیشنهاد کردند که پس از این میتوانیم در برگزاری تورها و دعوت از مسافران و گردشگران خارجی با افراد متخصص همکاری کنیم تا بتوانیم موفقتر از گذشته عمل کنیم و علاوه بر آن خودمان مجری تورها باشیم؛ این شد که به فکر را هاندازی شرکت خدمات مسافرتی بوان گشت افتادم و با همکاری دوستان این شرکت تشکیل شد. البته این را هم بگویم که من از روزی که متوجه شدم بوانات قابلیت جذب گردشگر را دارد، به گونهی برنامه ریزی کردم که از ورود تور مردم روستایی و شهری و حتی عشایر از مزایای اقتصادی تورها و ورود گردشگران به منطقه بهره مند شوند. برزگر میگوید: مشکل ما ایرانیان این است که مینشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما میتوانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند. او میگوید: کمتر کسی دنبال کارآفرینی میرود. مطمئن باشید هر روستایی در ایران به تنهایی میتواند از ابیانه بهتر و پر رونق تر باشد. همه اهالی منطقه بوانات و روستای بزم از دهکده گردشگری عباس درآمد دارند. دیگران هم میتوانند بیایند و ببینند که چطور یک پسر ساده روستایی با سواد بسیار کم توانست کارآفرینی کند و از صنعت گردشگری به معنای واقعی درآمد زایی کند. روستای بزم در 17 کیلومتری شهر بوانات به سمت استان یزد و کرمان آخرین نقطه استان فارس است که به منطقه گردشگری بوانات معروف شده است. فاصله این منطقه از شیراز و یزد دو ساعت و نیم است. مجموعه گردشگری بوانات سه اتاق قدیمی دارد که هرکدام حدود 700 سال قدمت دارند و 500 دلار هزینه یک شب اقامت در این اتاقها است. سوئیتهای مدرن و سنتی و 6 اتاق عمومی، ویلاهای وسط باغ و گالری عکس و موزه مردم شناسی و کشاورزی گوشهی از امکانات این مجموعه است. همچنین امامزاده بزم و در کنار آن بارگاه امام زاده شاه میرحمزه (ع)، پل تاریخی سوریان، منطقه گردشگری محمد حنیفه و مسجد جامع سوریان و موزه بوانات از جمله بناهای تاریخی و مناطق گردشگری منطقه بوانات فارس هستند.