همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

10ویژگی زنان کارآفرین موفق

10ویژگی زنان کارآفرین موفق

در سرتا سر جهان، زنان هر روز نقش بزرگ تری در اقتصاد کشور خود ایفا می کنند .
در کشورهای ثروتمند، نرخ پایین رشد جمعیت به همراه پیر شدن جمعیت، دولت ها را به لزوم فعالیت اقتصادی زنان آگاه کرده است زیرا نیمی از جمعیت آن ها را زنان تشکیل می دهند و محروم شدن اقتصاد از توانایی های این قشر ضررهای فراوانی در پی خواهد داشت. در همین راستا دولت ها با اصلاح قوانین کار، تاسیس مراکز آموزشی و حمایت از زنان شاغل و کارآفرین، سعی کرده اند زمینه را برای ورود آن ها به بازار کار فراهم کنند. در ادامه مقاله حاضر ویژگی های زنان کارآفرین موفق ذکر می شود
۱ ) دیدگاه مثبت :
دیدگاه مثبت عامل اصلی تبدیل ایده ها به برنامه های عملی و اجرای این برنامه هاست. نگاه مثبت به وضعیت، زمینه نوآوری و رفع مشکلات را فراهم می کند و انرژی درونی، آزاد می کند. کارآفرینی دشوار است و اگر دیدگاه های منفی بر ذهن سلطه داشته باشند با نخستین مانع تلاش ها متوقف می شود. همواره مراقب ذهن خود باشید و اجازه ندهید روحیه تان با افکار منفی تضعیف شود. واقع بینی ضروری است اما در نظر گرفتن موانع با نگاه صنفی داشتن بسیار تفاوت دارد. برای مثبت باقی ماندن زنان کارآفرین، اطرافیان خود را از بین افراد خوش بین انتخاب می کنند .
۲ ) غلبه بر موانع :
بررسی های انجام شده نشان می دهد در ایالات متحده ۷۰ درصد شرکت های تازه تاسیس به علت ناتوانی مدیران آن ها در حل مشکلات سه سال نخست، منحل می شوند. این در حالی است که نرخ انحلال شرکت هایی که توسط زنان تاسیس شده اند کم تر از شرکت های دیگر است. زنان در اغلب موارد می توانند از موانع در جهت منافع شرکت استفاده کنند. زنان کارآفرین باید عادت کنند از هر مانعی که به وجود می آید پندی بگیرند. به تدریج مشاهده خواهند کرد مشکل آن قدرها که ابتدا تصور می شد بزرگ و منفی نبوده است .
۳ ) اعتماد به نفس بالا :
قدرتمند بودن و اعتماد به نفس داشتن به معنای مخرب و جسور بودن نیست. برعکس اعتماد به نفس و قدرت به معنای سازندگی و حرکت در مسیر صحیح است . هنگامی که فرد تصویر ذهنی درست و مثبتی از خود دارد و مسوولیت پذیر است که روحیه کارآفرینی او قوی تر است و دیگران نیز با اعتماد و اطمینان بیش تری با وی همکاری می کنند. آمارها نشان می دهد در بین مردان و زنان کارآفرین به ترتیب ۴۵ و ۵۱ درصد آن ها از این ویژگی برخوردار هستند .
۴ ) حس کمک به دیگران :
تحقیقات نشان می دهد زنان بیش از مردان با کمک به دیگران در آن ها نفوذ می کنند. اشتیاق به ایجاد تغییری مثبت در زندگی دیگران از مهم ترین ویژگی های زنان کارآفرین موفق است و انگیزه بالایی برای فعالیت های اقتصادی آنهاست . نظرسنجی های انجام شده در بین زنان کارآفرین نشان می دهد در بین انگیزه های مختلف نظیر کسب درآمد بالا، اثبات توانایی، استفاده از تحصیلات و... حس کمک به دیگران و ایجاد تغییر در زندگی آن ها عامل اصلی مهم تر در فعالیت اقتصادی زنان است .
۵ ) صداقت : مسلما برای موفقیت لازم نیست قربانی هایی را در مسیر حرکت از خود بر جا گذارید. برای قدم گذاشتن به پله بالاتر لازم نیست روی دوش دیگران قدم بگذارید. حس رقابت منفی در بین مردان بیش از زنان است. حرکت طبق قانون و پرهیز از اقدامات غیرصادقانه در بین کارآفرین های زن به ویژه در آسیا مشاهده می شود. همین عامل حس اعتماد دیگر شرکت ها را برمی انگیزد زیرا همه مایلند با کسانی همکاری کنند که صادق و قابل اطمینان باشند. در ایالات متحده میزان همکاری شرکت ها با زنان کارآفرین طی یک دهه گذشته همه ساله ۱۰ درصد افزایش یافته است .
۶ ) توازن بین زندگی و کار :
با آن که زنان همواره مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آن ها که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار می کنند موفق تر هستند. زندگی متوازن ذهن را برای ایده های خلاق آماده می کند. در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی که کشورهایی پیشرفته هستند، در آمارها مشخص شده آن دسته از زنان کارآفرین که به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی و روح خود توجه بیش تری دارند، موفق تر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق دارد زیرا آن ها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر می گذارند .
۷ ) هدفمندی :
اهداف همان رویاها هستند که با برنامه عملی و شفاف تجهیز شده اند. اهداف نوشته نشوند در حد رویا و آرزو باقی می مانند. تحقیقات نشان می دهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود برنامه ای شفاف و مرحله بندی شده دارند موفق تر عمل می کنند. البته این ویژگی برای تمام کارآفرین ها مفید است اما از آن جا که زنان وظایف خانوادگی گسترده تری دارند، برنامه ریزی به آن ها کمک می کند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند .
۸ ) دقت :
تشخیص خلا در بازار که می توان آن را از طریق کارآفرینی پر کرد اقدامی استراتژیک در هر برنامه برای کارآفرینی است. کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشده اند یا به میزان لازم تامین نشده اند کلید تولید موفق است. زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت به مردان توانایی بالاتری در کشف این نیازها دارند . از سوی دیگر آمارها نشان می دهد تقریبا در تمام کشورها میزان مصرف زنان بیش از مردان است به همین دلیل آن ها نیازهای بازار را بهتر تشخیص می دهند و کالاهایی که تولید می کنند نیاز واقعی بازار است .
۹ ) آموزش :
اغلب زنان کارآفرین شیوه های کاری خود را به جانشین هایشان فرا می دهند و نوعی انتقال تجربه در شرکت هایی که آن ها تاسیس می کند مشاهده می شود که بسیار بیش تر از وضعیتی است که در شرکت های تحت مالکیت مردان دیده می شود. همین ویژگی به آن ها کمک می کند همزمان از همفکری دیگران استفاده کنند .
۱۰ ) نگاه بلندمدت :
بالاترین شدت مقاومت قبل از شکست صورت می گیرد. احتیاط و آینده نگری جزو ویژگی های اصلی کار آفرین های زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیش تر است. البته احتیاط باعث نمی شود زنان موفق جرات برداشتن قدم بعدی را نداشته باشند. با آن که در سرتاسر جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایین تر از مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آن ها بیش تر است

حداقل هایی برای حفظ یک رابطه

حداقل هایی برای حفظ یک رابطه

 

 

 

چیزهای مهم را فراموش نکنید

عشق نیاز به توجه دارد. فقط هم بهانه ای برای به دست آوردن کسی نیست، وسیله ای برای با او ماندن است. با این وجود، خیلی هایمان کارمان که راه افتاد، ولش می کنیم به حال خودش؛ خب طبیعی است که دق می کند و می میرد. در مورد اختلاف هایی که پیش می آید، اول از هر چیز به این غفلت توجه کنید. وقتی ماشین خاموش می شود، اولین کار نگاه کردن به آمپر بنزین است، نه چیز دیگری.

وقتی رابطه تان به خطر می افتد، اولین دلیل می تواند این باشد که در حفاظت از عشق غفلت کرده ایم. امکان فراموش کردن هشتمین سالگرد، بسیار بیشتر از امکان از یاد بردن اولین سالگرد است. تصور کنید چه چیزهای مهم دیگری را در ازدواجمان ممکن است به فراموشی بسپاریم یا با مرور زمان در مورد آنها تنبلی کنیم. غفلت طولانی در انجام دادن وظایف حفاظت از عشق می تواند رابطه زناشویی را از بین ببرد.

 

راه حل؟

از یکدیگر قدردانی کنید. با رفتارتان به او بگویید: «تو خیلی خوبی و دوستت دارم.» حین گفت و گو بیشتر دست هم را بگیرید. نیازهایتان را بگویید و اگر موضوعی شما را ناراحت می کند، آن را با همسرتان در میان بگذارید. به حرف های هم گوش بدهید. همه ما نیاز داریم که سخنانمان شنیده و احساس هایمان درک شوند. پشتیبان یکدیگر باشید.

صفات خوب همسرتان را در تحسین و در رسیدن به خواسته های مهم او را تشویق کنید با یکدیگر وقت صرف کنید. از با هم بودن لذت ببرید. به نقاط مشترک و چیزهایی که هر دو دوست دارید، بپردازید. کاری کنید که اوقات کار و تفریح به صورت یکسان بین دو نفر شما تقسیم می شود. خود را به جای همسرتان بگذارید.

همیشه تلاش کنید که بفهمید در مورد شما چه احساسی دارد و چرا. روراست و باز رفتار کنید. افکار، احساس ها و خواسته های قبلی خود را با همسرتان در میان بگذارید. چیزی را از یکدیگر پنهان نکنید. تحقیر نکنید. از مسوولیت هایتان شانه خالی نکنید. بیچاره و غمزده رفتار نکنید. در صرف کردن وقت با یکدیگر کوتاهی نکنید. از مشاجره بیهوده و حمله لفظی بپرهیزید. برای یکدیگر تعیین تکلیف نکنید. نسبت به هم بی اعتماد نباشید. به یکدیگر آسیب نرسانید. زخم های درونی مربوط به ازدواجتان را درمان کنید.

 

دنبال نیازها بگردید

شما آن اولش جذب یک ویژگی خاص در همسرتان شده اید اما زندگی پیچیده تر از این حرف هاست. خیلی چیزهای دیگر هم هست. بعد از یک مدتی متوجه می شوید یک چیزهایی از زندگی مشترک می خواهید که او بهتان نمی دهد (و البته احتمالا شما هم) چیزهای ساده ای مثل احترام جلوی جمع. یکی از دلایل اصلی دعواهای زناشویی نیازهای پاسخ نگرفته شما هستند. به یکی ازت این مشاجره ها که ناخواسته پیش آمده گوش کنید:

زن: می خواهی این پیراهن را با آن شلوار بپوشی؟

«نیازم این است که همسرم خوش لباس باشد.»

شوهر: همیشه از من انتقاد می کنی.

«نیاز دارم آنچه را برایم اهمیت دارد با تو مطرح کنم.»

شوهر: از تو پیشنهاد نخواستم.

«نمی خواهم دائما نگران اعتراض و عیب جویی های تو باشم.»

زن: خب دلم می خواهد لباس تو خوب باشد.

«نیازم این است که به تو افتخار کنم.»

شوهر: نمی خواهم این حرف ها را به من بزنی.

«نیاز من این است که اگر از تو می خواهم دیگر در مورد مطلبی صحبت نکنی، به خواسته من احترام بگذاری و این کار را انجام دهی.»

زن: باید احساسم را بیان کنم.

«نیازم این است که خودم باشم و بتوانم حرف هایم را مطرح کنم.»

شوهر: لباس پوشیدن من به تو مربوط نیست.

«نیاز دارم خودم مسئول و مدیر بعضی از قسمت های زندگی ام باشم.»

زن: باشد، پس می خواهی دیگر صحبت نکنیم.

«نیازم این است که بتوانم با یکدیگر در مورد هر موضوعی صحبت کنیم.»

 

راه حل؟

از او برای کارهایش که نیازهای شما را برآورده می کند تشکر کنید. این نیازتان را هم به شکل ساده و روشن بگویید تا بداند چه کاری از او می خواهید. همزمان، از او بپرسید آیا نیاز شما را درک می کند؟ بپرسید چگونه می توانید کمکش کنید تا نیازهایتان را بهتر برآورده کند. حتما هم بپرسید در ازای کمک و همراهی او چه کاری می توانید برایش انجام دهید.

هرگز کاری نکنید که همسر شما مجبور شود در مورد احتیاج های شما حدس بزند. هرگز بیش از یک نیاز را در یک زمان مطرح نکنید. هرگز هنگام مطرح کردن نیازتان در تمجید از همسرتان کوتاهی نکنید. هرگز زمانی که همسرتان سعی می کند به احتیاج شما رسیدگی کند، او را برای کم کاری در این مورد سرزنش نکنید.

 

مواظب اتفاق های روتین باشید

اتفاق های جاری زندگی تاثیر زیادی روی روابط صمیمی شما می گذارند. به ویژه وقتی مشکلی پیش می آید. اغلب ما مسوولیت های شغلی مان را با وجود خسته کننده بودنشان هر روز انجام می دهیم تا بتوانیم زندگی را اداره کنیم. گاهی هم ساعت ها پس از حس کردن خستگی مفرط به کار خود ادامه می دهیم و زمانی بالاخره مشغله و البته انرژی مان تمام می شود و حال و حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداریم، برمی گردیم خانه، انتظار هم ندارید که در این شرایط به ویژه وقتی مساله هر روز و حتی آخر هفته ها باشد، اتفاقی نیفتد. یا حداقل ما را از خیلی از وظایف همسریمان غافل نکند. این وضعیت را با همان کلیدواژه اعتیاد به کار هم می توانید به یاد بیاورید.

 

راه حل؟

معاشرت های بیهوده را محدود کنید. اکثر ما بیش از 50 درصد زمانی که صرف معاشرت با دیگران می کنیم، فقط انرژی مان را تلف می کند. همزمان، کارهای بی اهمیت یا اضافه کارهای وسواسی را رها کنید. ممکن است خانه شما کاملا تمیز و مرتب نباشد یا همیشه مفصل ترین شام ها را تهیه نکنید. در عوض، لااقل کمی انرژی برای زندگی دارد. برای با هم بودن و در عین حال، زمین نماندن کارها هم، بعضی کارها را به اتفاق یکدیگر انجام دهید.

در زندگی مشترک مدام باید مراقب رفتارهایی باشید که صمیمت بین شما و همسرتان را از بین می برد

 

گاهی کاری می کنید که ...

مدت ها بعد از روی روال افتادن زندگی و حتی گاهی در همان اوایل، خیلی ها ناخواسته دست به کارهایی می زنند که اولین نتیجه اش دلخوری شریک زندگی شان است. اتفاق هایی که بعضی هایشان قابل جبران و یکسری از آنها قابل جبران نیست. مراقب باشید.

 

تحقیر نکنید

شاید خودتان ندانید اما خدای شما می داند که خیلی از انتقادها، عیب جویی ها و تحقیرهایی که گاهی از سر خیرخواهی می کنید، رابطه شما را مسموم کرده و خودتان نمی دانید. یک واقعیت غیرقابل انکار هم می گوید که هیچ آدمی دوست ندارد در محیطی و با کسی زندگی کند که دائم تحقیر شود. خیلی هم فکر نکنید، این کار شما خیلی ساده و گاهی بدون اینکه بدانید انجام می شود. به طور مثال:

* به بهانه «ابراز احساسات» به او بددهنی می کنیم: «حتما دیوانه شده بودم که فکر می کردم می توانم عاشق ابلهی مثل تو باشم!»

* به بهانه «واقع بین بودن» تحقیر می کنیم: «با حقوق معلمی تو هیچ وقت چیزی نخواهم داشت.»

* به بهانه «تغییر دادن» همسرمان درباره شخصیت او قضاوت منفی می کنیم: «می دانی، فقط یک بیمار روانی می تواند تا این اندازه بی احساس باشد.»

* به بهانه «کمک کردن» از همسرمان انتقاد می کنیم: «در این مهمانی برای کسی جوک تعریف نکن چون حرف هایت برای هیچ کس خنده دار نیست.»

* با این حرف که «منظور بدی نداریم»، چیزهای بدو منفی را که به همسرمان نسبت می دهیم توجیه می کنیم: «همیشه در همه چیز شکست می خوری!»

 

راه حل؟

تقریبا همه کسانی که شریک زندگی خود را تحقیر می کنند، کار خود را درست می دانند. این افراد از کلمات تحقیرآمیز برای تعیین تکلیف کردن و درس دادن به دیگران استفاده می کنند. تهیه فهرست جملات ممنوعه همانطور که از اسمش پیداست، بهترین کار برای شروع است.

فهرستی از کلمات و جملاتی که نمی خواهید همسرتان به کار ببرد تهیه می کنید. پیشگیری از مشاجره به ویژه در شرایطی که می خواهید جمله تان را اصلاح کنید، تمرین مهمی است. گاهی هم یکی از شما دیگری را رنجانده است، با انکار کردن مساله و بروز دادن عصبانیت با تحقیرهای مخفی، کاری از پیش نمی برید. مرد باشید و حرفتان را بزنید.

 

خاطرات دردناک درست نکنید

این خاطرات حتی می تواند در جاده های شمال اتفاق افتاده باشد. مساله اما این است که هر کاری می کنید، محال ممکن است که یادتان برود. شوهرتان آن روزی که فهمید ممکن است شما بشوید. رئیسش، همچین زیرآب ماجرا را زد که هنوز بعد چند سال که دیگر افتاده اید به خانه داری جایش درد می کند.

 

یا یک وقتی مثلا وسط مجلس عروسی بدجوری ضایعتان کرده، سرتان داد زده و آبرویتان را برده. بعدش هم کلی عذرخواهی کرده و گل خریده اما از نظر شما فایده نداشته. شما خشم دارید و هر وقت فکر می کنید که دوستش دارید، هی آن روز یادتان می آید.

 

راه حل؟

تصمیم بگیرید که سم های رابطه زناشویی تان را تصفیه کنید. برای شروع هم مساله را با هم مطرح کنید و به هم تعهد بدهید. انتظار هم نداشته باشید که یک شبه همه چیز حل شود. از او کاری را نخواهید که نتواند انجام بدهد یا احساس کند دارید به او توهین می کنید.

 

قبل از هر کاری هم با خودتان کنار بیایید. ممکن است همسرتان بپذیرد که اشتباه کرده و کارهایی هم برای جبران انجام بدهد اما شما باز هم نتوانید یا حتی نخواهید آن اتفاق بد را از ذهنتان خالی کنید. بعد از این، به جای یادآوری آن خاطره تلخ، خیلی آرام احساستان از اتفاق های شبیه به آن را بگویید. فراموش هم نکنید که شما، همیشه قربانی چنین وضعیتی نبوده اید. شاید او هم حرفی برای گفتن داشته باشد.

 

تفاوت ها را مرور نکنید

در و تخته باید به هم بیایند. این را هر شاگرد نجاری می داند اما خیلی ها به خیلی دلایلی که آن اوایل رویش اصرار دارند، با دری که درست چفت نمی شود سعی می کنند کنار بیایند. کارشناسان بر این باورند که بیماری اختلاف، مثل قارچی سمی است که در تاریکی های رابطه دو نفر بزرگ می شود و برای درمانش باید روی زندگی آنها نور پاشید!

شما باید یاد بگیرید که با وجود همه تفاوت هایتان، یک زندگی قابل تحمل و بلکه خوب بسازید اما نکته اصلی این است که بفهمیم چگونه تفاوت ها می توانند عشق را از بین ببرند. در عین حال بدانیم که تفاوت هایی که به حس نزدیکی و تفاهم لطمه ای نمی زند، برای رابطه زناشویی ما مشکلی ایجاد نمی کند.

 

راه حل؟

یکی از اختلاف نظرهای اخیرتان را در نظر بگیرید و به بحث بگذارید. قطعا یکی از شما بیشتر از دیگری به این تفاوت اهمیت می دهد. به عنوان مثال در مورد شرایط دعوت کردن از مهمان اختلاف نظر دارید. در این مورد خاص ببینید کدام یکی از شما به این مساله حساسیت بیشتری دارید. مثلا از یک تا 10 امتیاز بدهید.

در این مورد خاص، بدیهی است که خانم خانه حساسیت بیشتری برای مهیا بودن شرایط خانه برای دعوت از مهمان دارد. برای او درجه اهمیت 10 و برای شما 7 است. در این موقعیت، شما باید قبول کنید هر وقت چنین موقعیتی پیش آمد، حرف حرف او باشد.

  

مشکلات شخصی را قاطی نکنید

می دانید که مشکل همسرتان به ازدواج شما لطمه می زند اما فکر می کنید نباید از همسرتان عیب جویی کنید و به همین دلیل مساله را نادیده می گیرید و این کار وضعیت ازدواج شما را بدتر می کند. واقعیت این است که ازدواج یک جور شراکت است. وقتی هم که خوب پیش نمی رود، الزاما معنی اش این نیست که قرارهای کاریمان را درست نچیده ایم و سنگ هایمان را وانکنده ایم.

گاهی شریک کلام آدم ورشکسته ایست. مثلا از آنهاست که فکر می کند همه از جمله شما در هر زمینه ای دارند بهش خیانت می کنند. این جور مواقع اگر با قاطعیت برای حل مساله اقدام نکنید، ممکن است 10 سال بعد به نتیجه برسید که فداکاری های تان برای اصلاح او فایده نداشته. حرفی که برای عمر از دست رفته شما هم فایده ای ندارد.

 

راه حل؟

به طور مثال، وقتی به عادت همیشگی با عصبانیت شما را خطاب قرار می دهد، به او بگویید در هر صورتی که آرام با شما صحبت کند، حاضرید به حرف های او گوش دهید. سوم اینکه حرف های او را به دل نگیرید و سعی نکنید که بد و بیراه های او را تلافی کنید. با او درگیر نشوید و عصبانیتش را دامن نزنید و دعوا راه نیندازید.

چهارم اینکه از او نخواهید که عصبی نباشد. غیر از این، زیاد گله نکنید. بیش از حد صحبت نکنید. خیلی هم اگر دلتان گرفته، از مسائلی شکایت کنید که همسرتان هم از آن شاکی است. حرف های تکراری هم نزنید و حرف های کهنه دیگران را تکرار نکنید.

 

زنجیره سکوت درست نکنید

وقتی توی صحبت ها اجازه نمی دهید جمله او منعقد شود و می پرید وسط و چهارتا بارش می کنید، طبیعی است که دفعه بعد باهاتان با احتیاط بسیار حرف می زند. اینجوری عشق بین شما می رود روی سایلنت و البته گاهی ویبره!

زنجیر سکوت، اتفاقی است که بین خیلی از همسران، حتی در دوران نامزدی به وجود می آید. زنجیره ای که هشت تا حلقه دارد. حلقه اول: خوش باوری مفرط؛ حلقه دوم: توقع بیجا؛ حلقه سوم: تازه های تلخ؛ حلقه چهارم: دلسردی؛ حلقه پنجم: طرد کردن؛ حلقه ششم: احساس ناامنی؛ حلقه هفتم: دوری و سکوت؛ حلقه هشتم: بیگانگی.

 

راه حل؟

زنجیر سکوت خرابکار بی رحمی است. اجازه نمی دهد حرف دلتان را به همسرتان بزنید یا اینکه به افکار و احساس های مهم او احترام بگذارید. زندانی زنجیر سکوت می شوید و به منظور جلوگیری از درگیری های سخت زناشویی، در حد امکان از همسرتان فاصله می گیرید.

برای فرار از این وضعیت، باید همزمان مخالفت ها و انتقادهایتان از هم را کاهش بدهید تا احساس امنیت بین تان به وجود بیاید. بعد از این، باید کم کم و به ویژه در موضوع هایی که اختلاف کمتری در آنها دارید، تلاش کنید بیشتر با هم حرف بزنید و احساستان را به هم بگویید.