همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

موانع و موقعیت ها

موانع و موقعیت ها


در روزگاران قدیم پادشاهی دستور داد تخته سنگی را وسط جاده ای قرار دهند. سپس خود و افرادش در گوشه ای مخفی شدند تا ببینند آیا کسی آن تخته سنگ را از سر راه برمی دارد یا نه.

عده ای از بازرگانان و افراد مرفه دربار با بی توجهی از کنار تخته سنگ عبور کردند. عده زیادی هم از مردم عادی با دیدن تخته سنگ شاه را ملامت می کردند و او را مقصر می دانستند که چرا جاده ها را آباد نمی کند و به وضعیت آنها رسیدگی نمی کند. اما هیچکس برای برداشتن تخته سنگ از وسط جاده کاری انجام نمی داد. پس از مدتی که افراد زیادی رفت و آمد کردند یک روستایی که بار سبزیجات داشت از راه رسید. آن مرد روستایی به محض اینکه به تخته سنگ رسید بارش را به زمین گذاشت و شروع به هل دادن تخته سنگ کرد تا اینکه بعد از مدتی با زحمت زیاد توانست تخته سنگ را از وسط جاده به کناری بغلتاند.

بعد از برداشتن تخته سنگ از وسط جاده مرد روستایی یک کیسه پول درست در جاییکه قبلاً تخته سنگ بود پیدا کرد وقتی مرد روستایی در کیسه را باز کرد با مقدار زیادی سکه های طلا و یک یادداشت مواجه شد که در آن نوشته شده بود: طلاها متعلق به کسی است که تخته سنگ را از سر راه مردم کنار بزند.

مرد روستایی چیزی آموخت که بسیاری از ما در مواجهه با سختی ها متوجه آن نمی شویم.

«هر مانعی که سر راه ما بوجود می آید فرصتی برای پیشرفت در اختیار ما می گذارد.»

موفقیت ، سماجت می خواهد

موفقیت ، سماجت می خواهد


این حرف ناپلئون هیل را جدی بگیرید : « موفقیت ، سماجت می خواهد » . 

ـ محمد رضا علیزاده : چندی پیش در کتابی نقل قولی می خواندم از مالتبی باب کوک ، نویسنده ی آمریکایی قرن 19 که : « رایج ترین اشتباه مردم که نتایج سنگینی هم بار می آورد ، این است که فکر می کنند برای موفق شدن باید استعداد داشت ؛ نبوغی ذاتی که تنها در برخی افراد وجود دارد ! اما حقیقت این است که برای موفق شدن باید سماجت به خرج داد و دنبال هدف را گرفت . باید خود را متعهد کرد . همعه چیز به پشتکار باز می گردد . موفقیت میوه تصمیمی است که اراده محکم و با ثبات آن را آبیاری می کند » . 
آیا این عقیده درست است ؟ یعنی استعداد در موفقیت ادیسون ، انیشتین و هزاران نابغه ی دیگر بی تاثیر بوده است ؟ بررسی ها نشان داده موفقیت افراد تا حدی به میزان هوش و استعداد آنها بستگی دارد هر چند برخی فعالیت ها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیت ها بر می آیند . به طور کلی استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت معنی می کنند اما آنچه تجربیات ثابت کرده این است که افراد ثروتمند و موفق همیشه انسان های با استعداد و هوشمندی نبوده اند ، ادیسون و هنری فورد تحصیلات کافی نداشتند . هنری فورد را جاهل خطاب می کردند و ادیسون همیشه مورد سرزنش قرار می گرفته است . حتی انیشتین نیز شهرت خود در پی کشف فرمول نسبیت را مدیون هوش و استعداد خود نمی داند ، چیزی که سبب موفقیت می شود و گاهی سبب جلو افتادن بی استعداد ترین مردم از با استعدادترین آنها می شود ، پشتکار است . 
برای موفق شدن باید سمج باشید : ناپلئون هیل ، یکی از سرشناس ترین نویسندگان حوزه موفقیت ، می نویسد : « در زندگی به اشخاص باهوش بی شماری بر می خوریم که شکست می خورند ، به پایین دره می غلتند و هرگز خود را بالا نمی کشند ، اما در این میان به افراد عادی بر می خوریم که شکست را مقدمه پیروزی و اصراری برای تلاش بیشتر می دانند . میلیون ها انسان در سراسر دنیا گمان می کنند که علم و استعداد قدرت می آورد و به دلیل داشتن فرصت برای رسیدن به آن افسوس می خورند ، دریغ از آنکه نقطه ضعف اغلب مردم نداشتن مداومت در کار است ، نه نداشتن استعداد . بدون مداومت حتی افراد با استعداد هم اول راه مغلوب می شوند و کنار می روند » . 
جایگاه استعداد کجاست ؟ نمی توان به طور کامل نقش استعداد در موفقیت را انکار کرد . در برخی از زمینه ها وجود استعداد برای رسیدن به موفقیت ضروری است گر چه ملاک اصلی نیست ! به طور کل استعداد به چند دسته تقسیم می شود : 
ـ استعداد بازی : داشتن این استعداد برای تبدیل شدن به یک بازیگر برتر سینما با بازیکن نمونه فوتبال لازم است اما بدون آن هم با تلاش فراوان می توان موفق شد . 
ـ استعداد موسیقی : قدرت تشخیص صدا و آهنگ سازی از جمله نقاط قوت افراد دارای این استعداد است . 
ـ استعداد حس ششم : پیشگویی ، خواندن فکر مردم و پیش بینی حوادث در افرادی که استعداد حس ششم دارند ، دیده می شود . 
ـ استعداد زبانی : نویسندگان ، شاعران ، سخنوران و روزنامه نگاران معمولاً این استعداد را دارند یا در خود پرورانده اند که پروراندن آن هم خود نیازمند پشتکار است . 
ـ استعداد ریاضی : ریاضی دانان و فیزیک دانان یا کارشناسان مسایل سیاسی علاقه زیادی به بازی با اعداد و حل مسائل ریاضی دارند . 
ـ استعداد تخیل : افراد دارای این استعداد به سمت نقاشی ، طراحی ، بافندگی ، عکاسی ، مجسمه سازی و ... جذب می شوند . 
ـ استعداد اجتماعی : افراد دارای این استعداد علاقه زیادی به شرکت در کارهای گروهی و رهبری دارند و عضو گروه های اجتماعی و سیاسی اند ! 
همانطور که می بینید ، گر چه استعداد برای موفقیت در کاری لازم است اما شرط کافی نیست . بسیارند افرادی که با تلاش و پایداری توانسته اند استعدادی را در خود شکوفا کنند و پله های موفقیت را طی کنند در حالی که بسیاری از افراد با استعداد نتوانسته اند در حوزه ی استعداد خود به جایی برسند . 
از کجا بایدشروع کرد ؟ برای آنکه بتوانید در کاری سماجت کنید ، ابتدا باید علل مشخصی داشته باشید ! دانستن اینکه چه می خواهید مهمترین گام به سوی افزایش پشتکار است . وقتی به خواسته ی خود فکر می کنید باید به توانایی های خود باور داشته باشید ، برنامه مشخصی بریزید و اطلاعات صحیح جمع آوری کنید . وقتی تمام این موارد کنار هم جمع شوند ، مداومت و پشتکار خواه ناخواه همراه می شود . گاهی شما خواسته مشخص و دانش لازم برای رسیدن به آن را دارید اما ترس و دو دلی یا وابستگی به دیگران مانع از رسیدن شما به آن می شود . باید یاد بگیرید چگونه در مقابل حرف های منفی و مایوس کننده بایستید و از همکاران واجد شرایط استفاده کنید تا پس از هر بار سقوط بتوانید دگر بار روی پای خود بایستید و از نو شروع کنید . شاید به نظرتان خنده دار بیاید اما این توصیه ها برای آنکه تبدیل به انسانی سمج و سالم شوید ، بسیار کاربردی است . اما فراموش نکنید سماجت و لجاجت یکی نیست و این نکته ها را برای تمایز آنها جدی بگیرید : 
ـ اجازه ندهید سماجت و پشتکار ، شما را از خوابتان بیندازد . به اندازه ی کافی بخوابید و به ساعات خوابتان احترام بگذارید . ـ متعادل غذا بخورید و از خوردن غذاهای دیر هضم بپرهیزید . 
ـ زیاد آب بنوشید . 
ـ وزن تان را ثابت نگه دارید . 
ـ دور سیگار و مخدر و الکل خط بکشید ! 
ـ ورزش یادتان نرود . 
پرورش استعداد : برای پرورش دادن استعدادها ابتدا باید بفهمیم در چه حوزه ای استعداد داریم . برای این منظور باید به دنبال علاقه مندی های خود باشیم . ببینید در اوقات فراغت خود به انجام چه کارهایی گرایش دارید ، ترجیح می دهید نقاشی بکشید ، به موسیقی گوش دهید ، جلوی آینه به مو و صورت خود برسید یا کتاب بخوانید ؟ بعدش بسنجید کار مورد علاقه ی شما در اثر وجود چه استعدادی در شماست ؟ اگر ترجیح می دهید با دوستانتان باشید یعنی استعداد اجتماعی بالایی دارید . اگر دوست دارید وقت تان را به آرایش مو و صورت خود بگذرانید یعنی استعداد هنری دارید و ... 
پس از شناسایی استعدادتان ، حتی اگر با وجود علاقه در آن کار ناواردید ، با پشتکار می توانید در کارهای مربوط به آن استعداد موفق شوید . چه طور است در یک کلاس نقاشی یا آرایشگری ثبت نام کنید یا به کلاس موسیقی بروید تا اصول صحیح را از پایه بیاموزید ؟ فراموش نکنید اگر پشتکاری نباشد پس از غلتیدن به پایین دره هرگز قادر به بالا آمدن دوباره نخواهید بود . 

سماجت و موفقیت

سماجت و موفقیت


یکی از کلیدهای موفقیت در هر کاری پافشاری و ثابت قدمی است. وقتی که فهمیدید که دقیقاً چه کاری می خواهید انجام دهید، ناگهان در برابر خود فهرست بزرگی از کارهایی می بینید که باید انجام دهید و معمولاً در آغاز شور و شوق بیشتری برای انجام کارها وجود دارد ولی برای موفقیت  درست زمانی است که شور و شوق شما کم می شود یک چیز دیگر هم احتیاج دارید و آن پافشاری در انجام کارهاست. سماجت همانند یک عضله است هر چه بیشتر تقویت شود قوی تر می شود. به علاوه شما هم قوی تر شده اید و مهارتها و تجارب بیشتری بدست آورده اید. پس به موفقیت نزدیکتر شده اید.

در راه رسیدن به هدف همیشه موانعی ایجاد می شوند که در برخورد اول عبور از آنها غیر ممکن به نظر می رسد. این موانع را به عنوان قسمتی از زندگی خود فرض کنید. فرض کنید شغل شما پایداری در پیمودن مسیر برای عبور از این موانع است.

اگر این موانع در زندگی شما وجود نداشتند شانسی برای به مبارزه طلبیدن خود نداشتید. و زمانیکه به موفقیت می رسیدید دیگر شیرینی آن موفقیت را نمی چشیدید. هدف خود را تبدیل به یک مبارزه یا رقابت کنید.

اگر در زندگی افراد موفق مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که اکثریت آنها بیشتر با شکست مواجه شده اند تا با موفقیت. ولی آنها یک تفاوت اساسی دارند و آن پافشاری در رسیدن به هدف است. هر بار که فرد موفق به مانعی برخورد می کند یا شکست می خورد دوباره باز می گردد و باقدرت بیشتر ادامه می دهد. و در نهایت به آن موفقیت بزرگ می رسد. بله در پشت هر موفقیت بزرگ شکستهای کوچک و بزرگی وجود دارند که آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر کدام از آن ناکامی ها متوقف می شد اکنون صاحب چنین موفقیتی نبود.

به عنوان مثال والت دیزنی 302 بار برای پروژه اول خود از طرف سرمایه گذاران جواب رد شنید ولی هر بار از نو شروع کرد. این پافشاری و سماجت در رسیدن به هدف سبب شده که هنوز پس از سالها میلیاردها نفر از برنامه های دیزنی لذت ببرند و طرفدار آن باشند.

کلنل ساندرز برای بدست آوردن بهترین دستور پخت جوجه سرتاسر ایالات متحده آمریکا را رانندگی کرد و در 1009 تا از آن رستورانها آن چه را که می خواست نیافت ولی اکنون مرغ سوخاری او در تمام دنیا طرفدار دارد.

باید توجه داشته باشید که روشهای خود را همیشه مورد ارزیابی مجدد قرار دهید چون همیشه راه بهتری وجود دارد. اگر کاری را اشتباه انجام داده اید. اکنون وقت تغییر روش است. با هر بار بازنگری کار خود چیزهای جدیدی می آموزید. و راه جدیدتری برای رسیدن به هدف پیدا می کنید.

امروز روزی است که باید سفر خود را آغاز کنید. از سماجت و پافشاری امروز  برای موفقیت فردا استفاده کنید.