همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

سه مانع بزرگ در موفقیت کسب و کار کوچک


سه مانع بزرگ در موفقیت کسب و کار کوچک



قتی شما حس می کنید که می خواهید همیشه در کسب و کارتان مشغول باشید اما به جاییکه می خواهید نمی رسید، این مسئله می تواند تلاش شما را برای رسیدن به بازاریابیتان نا امید کند و می تواند به آسانی مانند احساس ندیدن جنگل بعلت درختها شود. 

اینجا سه مانع بزرگ وجود دارد که من مرتبا با صاحبان کسب و کار برخورد می کنم و اینکه شما چگونه می توانید از آنها دوری کنید. 

● تعریف ناواضح موفقیت 

برای عده ای کلمه موفقیت، فکر شهرت و کامیابی را در ذهن به وجود می آورد. اما برای کسب و کارهای کوچک من برخلاف تعریف موجود در منبع راهنمایی شما پیش بینی می کنم. در هنگام توضیح تعریف خود از موفقیت، من پیشنهاد می کنم که موفقیت را با نقطه نظرات مشتریان شروع کنید. 

آنچه که شما سعی دارید برای مشتریانتان انجام دهید چیست؟ آنچه که آنها در نتیجه خرید از خدمات شما خواهند داشت یا قادر به انجام آن باشند چیست؟ آنچه که شما دوست دارید برای مشتریانتان انجام دهید چیست؟ من خواهم فهمید زمانی موفق هستم که مشتریانم مجبور نباشند با چگونگی جذب دائم کسب و کار بیشتر مبارزه کنند. 

● مشخص نکردن کسانی که مشتریان مطلوب شما هستند 

وقتی که شما می توانید کسانی را که مشتریان ایده ال شما هستند را مشخص کنید، بهتر است جاییکه آنها را پیدا می کنید را بشناسید و بدانید چگونه با آنها خرید و فروش می کنید. شما می توانید پیامی را ایجاد کنید که مستقیماَ از آنها درخواست کنید. شما چه چیزی در مورد بهترین مشتریانتان می دانید؟زمانی را برای کار با یکدیگر بگذرانید مانند تکمیل یک مشخصه همچنانکه میتوانید از کار کردن با اکثر مشتریان لذت می برید. مشخصات و جمعیت شناسی چیست؟ شما چگونه آنها را برای فردی که هرگز با آنها برخورد نکرده شرح می دهید؟ بدون مشخص کردن مشتریان ایده التان، احتمال می رود که شما زمان، تلاش و پول را برای گروه اشتباهی هدر داده اید. 

● عدم توضیح دقیق از ارزش منحصر به فرد شما 

شما باید قادر باشید که به وضوح آنچه که شما را از رقیبانتان متفاوت می کند را تعریف کنید. اگر آینده نگریهای شما نمی تواند شما را از تمام پیشنهادات رقابتی در بازار متمایز کند بنابراین چرا آنها از شما خرید می کنند؟ 

اغلب برای کسب و کارهای کوچک آنها منحصر به فرد نیستند فقط آنها زمانی را صرف ارزیابی می کنند و به وضوح علت و چگونگی را توضیح می دهند. 

هر آنچه که شما بهتر، سریعتر، ارزانتر یا مؤثرتر انجام می دهید چیست؟ شاید یک مدل منحصر است که شما ایحاد کرده اید. شاید آن ضمانت رضایت شماست که به مشتریان عرضه می شود. مهمترین چیزی که اینجا با دقت توضیح داده می شود این است که چرا منحصر به فرد بودن شما اینقدر برای مشتریان و آینده نگریهای شما مهم است. چرا آنها باید دقت کنند؟ زمانی را صرف نگاه کردن به این آیتم ها برای کسب و کارتان کنید. زمان زیادی صرف خواهد شد. اگر شما فهمیدید که نمی توانید جنگل را به خاطر درختان ببینید (not see the forest for the trees) برای گرفتن کمک خارجی تردید نکنید.

۹ گام برای موفقیت در محیط کار

۹ گام برای موفقیت در محیط کار


سیاست در محیط کار ممکن است تعبیر خوبی نباشد، البته در این مقاله راجع به سیاست در ابعاد دولتی آن سخن نمی گوییم. سیاست اداری یا نحوه تقسیم و مدیریت قدرت و نفوذ در شرکت شما می تواند بخشی از شغل و کار شما باشد و این موضوع صرفنظر از دخالت و حضور معتمدانه شما در این حوزه یا علاقه به آن است.
برخی از کارکنان اظهار می دارند که علاقه ای برای ورود به بازی های قدرت ندارند اما بیش تر کارشناسان معتقدند بی اعتنایی به قدرت سازمانی حاصلی جز عدم توفیق در محیط کار نخواهد داشت. استفاده از قدرت سازمانی به مفهوم باقی ماندن در مجموعه عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری ها تلقی می شود. سیاست در محیط کار زمانی تقبیح می شود که هر یک از کارکنان به تنهایی در پی اهداف شخصی خود باشند. 
بهتر است سیاست در محیط کار را همانند یک برنامه استراتژیک و راهبردی در نظر بگیرید که طی آن افراد تلاش می کنند تا به منابع مورد نیاز جهت تکمیل اهداف سازمانی خود نایل آیند. اغلب اوقات کسانی برنده خواهند بود که ضمن بهره وری به موقع از قدرت، به طرزی قابل احترام با دیگر عوامل ذی نفوذ به ائتلاف های مرحله ای برای رسیدن به اهداف مشخص سازمانی دست بزنند. شاید خالی از لطف نباشد تا جهت رفع برخی از ابهامات درخصوص قدرت در سازمان و منشا و پایگاه آن نیز صحبت به میان آید.
منشا قدرت جایی است که از آن جا کسب قدرت می شود مثلا پست و مقام سازمانی می تواند حامل قدرت برای صاحب منصب شود یا ویژگی های شخصی مانند اندام ورزیده و تنومند و سرعت عکس العمل به عوامل محیطی یا تخصص در رشته ای به خصوص و نیز داشتن فرصت برای کنترل اطلاعات همگی می تواند موجب قدرت برای افراد شود. اما پایگاه قدرت یعنی آن چیزی که می توان به وسیله آن بر دیگران اعمال نفوذ کرد؛ نظیر زور، پاداش و آگاهی یا دانش، اما خود قدرت همان توان نفوذ بر دیگران است که علت آن وابستگی افراد تحت نفوذ به افراد صاحب نفوذ تحلیل می شود.
در این جا ۹ گام به منظور توفیق در محیط کار و همچنین کسب احترام دیگران به ایده ها و نظرات تان تقدیم می شود:
۱) نحوه انجام کارها را در سازمان و محیط کار مشاهده و بررسی کنید. 
برای رسیدن به این مقصود می توانید چند سوال مهم را مطرح کرده و پاسخ های آن ها را پیدا کنید مثلا ارزش های (تجاری) اصلی سازمان کدام است و چگونه محقق می شود؟ آیا نتایج کوتاه مدت ارزشمندتر است یا کارهای بلندمدت؟ تصمیم گیری ها چگونه به انجام می رسد؟ چه مقدار مخاطره و ریسک در سازمان پذیرفته می شود؟ پاسخ به چنین سوالاتی می تواند بهترین و واقعی ترین حس را در مورد فرهنگ سازمان تان در شما ایجاد کند و درک خوبی را از محیطی فراهم آورد که در آن به فعالیت اشتغال دارید.
۲) نیمرخی از افراد صاحب نفوذ و قدرتمند سازمان، تهیه کنید.
به نوع ارتباطات، شبکه روابط و نوع طرح هایی که اغلب مورد موافقت آنان قرار می گیرد، توجه کنید. سعی کنید در حد توان و قدرت خود در راستای آن اهداف و الگوها تلاش کنید.
۳) ابتکارات و طرح های استراتژیک شرکت را تعریف و مشخص کنید.
مهارت های خود را به منظور تطبیق و تناسب با طرح های شرکت، به روز و به هنگام کنید مثلا عقب ماندن از رویکردهای فن آوری، کیفیت یا خدمات مشتریان که می تواند از عوامل کلیدی توفیق کسب و کار و شرکت شما محسوب شود، اصولا قابل تحمل نیست.
۴) تصویری اثربخش از فردی در اذهان ایجاد کنید که فعالیت هایش به ثمر می رسد و به دنبال نتایج کارهاست. ارتباطات، تلاش و فعالیت هایی که حاصلی نداشته باشند، به خصوص در شرایطی که سازمان ها بر کمیت گرایی و نتایج حاصله تاکید می کنند، موجب تقدیر و احترام نخواهد بود.
۵) از این که کارهای تان را به اطلاع دیگران برسانید، هراسی به خود راه ندهید.
اگر هیچ کس از کارهای خوب و ثمربخش شما اطلاعاتی نداشته باشد، ممکن است در بازی سیاست اداری، آن جا که واقعا شایستگی برد را دارید، بازنده شوید. در هر زمان که فرصت مناسبی فراهم می شود، اجازه دهید تا دیگران از نتایج کارها و اقدامات شما مطلع شوند. اگر نتوانید اهمیت و نتایج وظایفی را که در سازمان برعهده دارید و بر انجام آن ها متمرکز شده اید را برای دیگران روشن کنید، بدون تردید در میان همکاران بر خورده و پنهان خواهید ماند.
۶) با همه محترمانه رفتار کنید.
هیچ گاه با همکاران رفتاری تبعیض آمیز و نامحترمانه نداشته باشید. قطعا نمی دانید که شبکه ارتباطی دیگران شامل چه افرادی است و ماهیت این ارتباطات چیست. بنابراین اثرهای هرگونه رفتار ناهنجار با دیگران به نوعی به خود شما بازگشت خواهد کرد.
۷) شدیدا خود را با یک گروه پیوند نزنید. 
در هر سازمان گروه های رسمی و نیز گروه های غیررسمی به فعالیت مشغول هستند. گروه های رسمی هر سازمان یا شرکت عبارت از تعداد افرادی هستند که در یک فرآیند شغلی به کار اشتغال دارند مانند کارکنان واحد مالی و حسابداری و اما گروه های غیررسمی به تعداد افرادی اطلاق می شود که حسب سلایق و علایق شخصی و خصوصی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. اگر قصد دارید مدت ها در همین سازمان باقی بمانید، بهتر است با تمامی گروه های رسمی و غیررسمی ارتباط داشته باشید و خود را صرفا در یک گروه محصور نکنید. زیرا با این که ممکن است در حال حاضر ائتلاف فعلی قدرتمندتر از همه باشد، اما ماهیت سازمان ایجاب می کند که منافع تمامی گروه های ذی نفع به نوعی تامین شود، بنابراین جابه جایی قدرت و رهبری سیاسی در سازمان که عموما در سطوح میانی و عملیاتی شکل می گیرد، امری متداول است.
۸) باید بتوانید به نحوی متقاعدکننده ارتباط برقرار کنید.
برای این که بتوانید توجه دیگران را به ایده ها و طرح های خود معطوف کنید، باید با پشتوانه حقایق و نمونه های انکارناپذیر بر نظرات خود تاکید ورزید. سیاستمداران قدرتمند می توانند پیام خود را با شنوندگان و مخاطبان خود مطابقت دهند یا به عبارتی قادر به ارایه پیام خود به زبان مخاطبان هستند و البته همیشه برای این کار کاملا آماده هستند.
۹) با خودتان صادق باشید.
پس از آن که دورنمای سیاسی شرکت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادید، چنانچه به این نتیجه رسیدید که این جا جای شما نیست، آماده جابه جایی شوید. همه شرکت ها و سازمان ها این طور نیستند اما برخی سازمان ها در واقع اصرار بر حفظ و حتی ارتقای رفتارهای ناصادقانه، ناجوانمردانه یا غیراخلاقی دارند. طبیعی است که برنده شدن در چنین صحنه هایی هیچ ارزشی ندارد. موافق نیستید؟
محمد سالاری
کارشناس مشاغل کوچک 

موانع و موقعیت ها

موانع و موقعیت ها


در روزگاران قدیم پادشاهی دستور داد تخته سنگی را وسط جاده ای قرار دهند. سپس خود و افرادش در گوشه ای مخفی شدند تا ببینند آیا کسی آن تخته سنگ را از سر راه برمی دارد یا نه.

عده ای از بازرگانان و افراد مرفه دربار با بی توجهی از کنار تخته سنگ عبور کردند. عده زیادی هم از مردم عادی با دیدن تخته سنگ شاه را ملامت می کردند و او را مقصر می دانستند که چرا جاده ها را آباد نمی کند و به وضعیت آنها رسیدگی نمی کند. اما هیچکس برای برداشتن تخته سنگ از وسط جاده کاری انجام نمی داد. پس از مدتی که افراد زیادی رفت و آمد کردند یک روستایی که بار سبزیجات داشت از راه رسید. آن مرد روستایی به محض اینکه به تخته سنگ رسید بارش را به زمین گذاشت و شروع به هل دادن تخته سنگ کرد تا اینکه بعد از مدتی با زحمت زیاد توانست تخته سنگ را از وسط جاده به کناری بغلتاند.

بعد از برداشتن تخته سنگ از وسط جاده مرد روستایی یک کیسه پول درست در جاییکه قبلاً تخته سنگ بود پیدا کرد وقتی مرد روستایی در کیسه را باز کرد با مقدار زیادی سکه های طلا و یک یادداشت مواجه شد که در آن نوشته شده بود: طلاها متعلق به کسی است که تخته سنگ را از سر راه مردم کنار بزند.

مرد روستایی چیزی آموخت که بسیاری از ما در مواجهه با سختی ها متوجه آن نمی شویم.

«هر مانعی که سر راه ما بوجود می آید فرصتی برای پیشرفت در اختیار ما می گذارد.»