همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

سماجت و موفقیت

سماجت و موفقیت


یکی از کلیدهای موفقیت در هر کاری پافشاری و ثابت قدمی است. وقتی که فهمیدید که دقیقاً چه کاری می خواهید انجام دهید، ناگهان در برابر خود فهرست بزرگی از کارهایی می بینید که باید انجام دهید و معمولاً در آغاز شور و شوق بیشتری برای انجام کارها وجود دارد ولی برای موفقیت  درست زمانی است که شور و شوق شما کم می شود یک چیز دیگر هم احتیاج دارید و آن پافشاری در انجام کارهاست. سماجت همانند یک عضله است هر چه بیشتر تقویت شود قوی تر می شود. به علاوه شما هم قوی تر شده اید و مهارتها و تجارب بیشتری بدست آورده اید. پس به موفقیت نزدیکتر شده اید.

در راه رسیدن به هدف همیشه موانعی ایجاد می شوند که در برخورد اول عبور از آنها غیر ممکن به نظر می رسد. این موانع را به عنوان قسمتی از زندگی خود فرض کنید. فرض کنید شغل شما پایداری در پیمودن مسیر برای عبور از این موانع است.

اگر این موانع در زندگی شما وجود نداشتند شانسی برای به مبارزه طلبیدن خود نداشتید. و زمانیکه به موفقیت می رسیدید دیگر شیرینی آن موفقیت را نمی چشیدید. هدف خود را تبدیل به یک مبارزه یا رقابت کنید.

اگر در زندگی افراد موفق مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که اکثریت آنها بیشتر با شکست مواجه شده اند تا با موفقیت. ولی آنها یک تفاوت اساسی دارند و آن پافشاری در رسیدن به هدف است. هر بار که فرد موفق به مانعی برخورد می کند یا شکست می خورد دوباره باز می گردد و باقدرت بیشتر ادامه می دهد. و در نهایت به آن موفقیت بزرگ می رسد. بله در پشت هر موفقیت بزرگ شکستهای کوچک و بزرگی وجود دارند که آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر کدام از آن ناکامی ها متوقف می شد اکنون صاحب چنین موفقیتی نبود.

به عنوان مثال والت دیزنی 302 بار برای پروژه اول خود از طرف سرمایه گذاران جواب رد شنید ولی هر بار از نو شروع کرد. این پافشاری و سماجت در رسیدن به هدف سبب شده که هنوز پس از سالها میلیاردها نفر از برنامه های دیزنی لذت ببرند و طرفدار آن باشند.

کلنل ساندرز برای بدست آوردن بهترین دستور پخت جوجه سرتاسر ایالات متحده آمریکا را رانندگی کرد و در 1009 تا از آن رستورانها آن چه را که می خواست نیافت ولی اکنون مرغ سوخاری او در تمام دنیا طرفدار دارد.

باید توجه داشته باشید که روشهای خود را همیشه مورد ارزیابی مجدد قرار دهید چون همیشه راه بهتری وجود دارد. اگر کاری را اشتباه انجام داده اید. اکنون وقت تغییر روش است. با هر بار بازنگری کار خود چیزهای جدیدی می آموزید. و راه جدیدتری برای رسیدن به هدف پیدا می کنید.

امروز روزی است که باید سفر خود را آغاز کنید. از سماجت و پافشاری امروز  برای موفقیت فردا استفاده کنید.

شادی باعث موفقیت می شود

شادی باعث موفقیت می شود

آیا مردم موفقی که همواره محزون و غمگین اند دیده اید؟ شاید بسیار فکر کنید و موردی بخاطر نیاورید. گاردیان انلیمیتت در مقاله ای دستورالعملی داده است به این قرار: «اگر  شاد باشید قطعاً در زندگی پیش خواهید افتاد.» این دستور العمل نشان می دهد که مردم شاد دوست دارند که تجارب جدید را امتحان کنند. و همواره بدنبال رقابت با دیگران هستند. و این اقدام آنها منجر به موفقیت آنها در حرفه، سلامتی و روابط اجتماعی می شود.

کاملاً منطقی است زیرا تمایل به امتحان تجارب جدید، روشی برای بیان قدرت ابتکار و خلاقیت است، و مردم خلاق تمایل دارند که در حل مسایل و سؤالات مشکل موفق باشند. بنابراین اگر چنین افرادی با سؤالات مشکل درگیر باشند موفق تر خواهند بود.

همچنین توجه داشته باشید که شادی می تواند منجر به بالا رفتن قدرت سیستم ایمنی بدن شود و بنابراین افراد شادتر سالم تر خواهند بود. فواید شادی بهترین شرایط را برای افزایش افکار و احساسات مثبت فراهم می کند. اگر چه شادی بایستی سنجیده و منطقی باشد، پروف لیوبمیرسکی (کسی که تحقیقاتش در رسانه های روانشناسی امروزی منتشر می شود.) بیان کرده است ...” تجربه ما ثابت کرده است که بهتر است مردم غمگین در زندگی شان با انجام کارهایی که باعث شادی شان حتی به طور موقتی می شود تکرار احساسات مثبت را امتحان کنند.“

اما هشداری وجود دارد که عوامل شادی ساز نباید خطرناک باشد، مانند رانندگی سریع یا مواد مخدر،مثل بعضی شکلاتها و قرصها.

تقویت روحیه و شاد بودن می تواند چند فایده داشته باشد ” انسانهای شاد دوست داشتنی تر و اجتماعی ترند. بهتر بر استرس غلبه می کنند و شانس بیشتری برای سلامتی و طول عمر بیشتردارند

شش نکته برای خلق جذابیت فردی


 شش نکته برای خلق جذابیت فردی


کاریزما قدرتی ناملموس است که سبب می شود افراد از شما پیروی کنند، در اطرافتان باشند و از شما تأثیر و الگو بگیرند.

هر فردی با تمایلات قوم گرایانه متولد می شود، و در چند سال اول زندگی معیار او همان رویدادهایی است که در اطراف او می گذرد. و دید او به زندگی همان دید و معیار است که به آن دید درونی می گوییم. بعضی از افراد این دید درونی را تا بزرگسالی حفظ می کنند. چنین افرادی که همه چیز را با محوریت خود می بینند هیچگاه نمی توانند ایجاد جاذبه کنند. و افرادی پر طرفدار باشند.

افراد موفق که می خواهند تأثیر گذار باشند، دایره توجه و فعالیتهای خود را به سمت بیرون از خود گسترش می دهند. به گونه ای که از اتفاقات اطراف و شرایط دیگران آگاهند گویی خود در آن شرایط قرار گرفته اند. آنچه آنها با این عمل سعی در ایجاد و تقویت آن دارند کاریزما یا جاذبه فردی است.

برای ایجاد کاریزما باید یاد بگیرید:

با اعتبار بالا عمل کنید.

افرادی که در رفتار خود متناقض و غیر قابل پیش بینی هستند، دیگران را دفع می کنند. و در مقابل افرادی که در رفتار خود ثابت قدم هستند، دیگران را به سمت خود جذب می کنند. برای ایجاد کشش در دیگران باید صداقت داشته باشید. در مورد اعتقاد خود با دیگران صحبت کنید و شفاف باشید، و بر طبق آن عمل کنید. در این صورت آنقدر اعتبار اخلاقی دارید که مورد احترام دیگران واقع شوید.

جری اسپنس یکی از بزرگترین وکلای ایالات متحده امریکا می گوید: «اگر سخنرانی قدرت سخن پردازی بالا داشته باشد، تیز هوش ترین فرد باشد، از روانشناسی سر در بیاورد و از همه ابزارها لازم بهره مند باشد ولی اعتبار نداشته باشد آنگاه باید برای پلیکانها سخنرانی کند.»

 

جذاب باشید

برای دیگران جذاب باشید. با شخص مقابل خود به گونه ای برخورد کنید، گویا مهمترین شخصی است که امروز ملاقات می کنید. به آنها لبخند بزنید، نه یک لبخند کوتاه از روی اجبار بلکه یک لبخند جادویی 2 یا 3 ثانیه ای.

وقتی لبخند می زنید کمی به سمت طرف مقابل متمایل شوید، و با خود بگویید «چقدر من به تو علاقه مندم. تو انسان بزرگی هستی. من می خواهم بیشتر در مورد خوبیهای تو بدانم.» به عبارت دیگر باید با دید مثبت به دیگران بنگرید. و این جملات به شما در تلقین این احساس کمک می کند. شاید این جملات به نظر شما احمقانه برسد ولی بعد از انجام این عمل خودتان از ارتباط و اعتماد خلق شده شگفت زده خواهید شد.

 

افزایش احترام

برای این منظور چند مهارت وجود دارد که با پرورش آنها فضای احترام متقابل در سازمان شما افزایش می یابد. مثلاً صحبت کسی را قطع نکنید، اگر می خواهید با افراد صحبت کنید از آنها بپرسید آیا برای گفتگو وقت دارند؟ و به عقاید دیگران گوش کنید.

به خاطر داشته باشید، هیچگاه خود را شخصی که همه چیز را می داند نشان ندهید. یا در صحبت کردن آنقدر عجله نکنید تا صحبت دیگران را تمام کنید. نظر فرد مقابل را تفسیر کنید تا به آنها بفهمانید که واقعاً به حرف آنها گوش داده اید.

 

بی ریا نظر خود را ابراز کنید.

افرادی که با شما کار می کنند به نظر شما در مورد خود اهمیت می دهند. یک یادآوری یا قدردانی از کار خوب کارمندان و همکاران برای آنها ارزشمند است.

در تعریف کردن از افراد از گفتن جملات کلی خودداری کنید. مثلاً نگویید: «کارت را بسیار عالی انجام دادی» سعی کنید آن را شخصی تر کنید مثل این جمله: «این بهترین تحقیقی بود که در شش ماه گذشته دریافت کرده ام. کارت عالی بود.»

 

تعاریف را پذیرا باشید.

اگر یکی از اطرافیان از شما تعریف می کند از گفتن جملاتی مانند «اینکه چیزی نبود.» یا  «من اینکار را سالها قبل انجام می دادم اینکه چیز جدیدی نیست» خودداری کنید.

پس زدن یک ستایش همیشه سبب احساسات ناخواسته و تحقیر کردن خود و طرف مقابل می شود. فقط بگویید «متشکرم» آنگاه احساس دلپذیرتری در هر دو طرف بوجود می آید.

 

موضع خود را مشخص کنید در مقابل آنها نباشید.

افراد دوست ندارند با کسانی که فکر می کنند در مقابل آنها هستند همکاری کنند. وقتی که شما با بعضی از اعمال افراد مخالفت می کنید آنها جبهه می گیرند و فکر می کنند با شخص آنها مخالفت می کنید. وقتی که مخالفت خود را با عقیده افراد ابراز می کنید بخشی از مشکل می شوید. این بدان معناست که اگر جنگ آغاز شود جنگیدن کار درستی به نظر می رسد. پس بهتر نیست جنگی که لزومی ندارد شروع نشود.

اگر در فکر عملی کردن کارهایی که در ذهن خود دارید هستید، در حال شروع یک فرایند همکاری هستید. و اگر در آن موفق باشید تبدیل به فرد قدرتمندی شده اید.

این بار که با کسی در تضاد فکری قرار گرفتید سعی کنید بیشتر روی نظر فرد مقابل فکر کنید. شاید احتیاجی به مخالفت نباشد و شاید با کمی خلاقیت و رفتار خوش بتوانید به یک نظر واحد برسید.