همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

همه چیز از همه جا

هر چیز خواندنی

شغل خود را با زیرکی و آرامش عوض کنید.

 شغل خود را با زیرکی و آرامش عوض کنید.

برای بسیاری افراد پیش می آید که چون شغل دائم و معتبری ندارند مجبورند هر از چند گاهی تغییر شغل دهند و از شرکت یا اداره فعلی خود استعفا دهند و به کار جدید مشغول شوند. اما این فرایند معمولاً با استرس و نگرانی همراه است چون از طرفی هنوز از وضعیت محل کار جدید خود اطلاعی ندارید و اصلاً نمی دانید که این کار قطعی است و از طرفی با استعفای شما احتمالاً‌ مخالفتهایی خواهد شد. لذا بر آن شدیم تا در این مقاله از سری مقالات آموزش حرفه ای یاد بگیر دات کام راههایی برای تغییر شغل موفق و با فشار روانی کمتر ارائه کنیم:

ــ هیچگاه کلمه استعفا یا کنارگیری را به وضوح اعلام نکنید. مگر اینکه موقعیت کاری جدید را در دست داشته باشید. و از بدست آوردن آن مطمئن باشید. چون اگر نتوانید شغل جدید را بدست آورید، در نظر صاحب کار خود موقعیت قبلی را نخواهید داشت. حتی اگر او به شما اجازه دهد سر کار قبلی بمانید در مورد وفاداری شما به سازمان خود مشکوک خواهد بود. چون اگر قبلاً به دنبال کار جدیدی رفته اید چه دلیلی وجود دارد در آینده این کار را نکنید. حتی بعضی از کارفرمایان از اینکه کارمند آنها اعلام می کند می خواهد شغلی جدیدی پیدا کند عصبانی می شوند. و گاه این حرف ها را به خود می گیرند.

ــ هیچگاه در هنگام عصبانیت تهدید به استعفا نکنید.

بسیار پیش آمده که کارمندی در هنگام عصبانیت اقدام به استعفا (گاه شفاهی) کرده و کارفرما همان جا استعفای او را قبول کرده است. ولی هدف واقعی کارمند استعفا نبوده است اما دیگر کار از کار گذشته.

ــ هیچگاه به کسی که قرار است شما را استخدام کند نگویید که از کار خود استعفا داده اید تا اینکه قرارداد جدید را ببندید. چون دیگر نمی توانید از موضع قدرت برای حقوق و مزایای خود چانه بزنید. چون کارفرمای آینده شما می خواهد مزایای بهتر از آنچه اکنون دارید ارائه کند تا شغل قبلی خود را رها کنید. ولی اگر خیلی زود استعفا داده باشید دیگر دلیلی ندارد آنها برای بدست آوردن شما تلاش کنند.

ــ شغل جدید را از همکاران سابق مخفی نگه دارید. حتی اگر فکر می کنید می توانید به آنها اعتماد کنید به همکاران خود چیزی نگویید. انسانها ذاتاً تمایل دارند اخبار جالب را به دیگران برسانند. حتی اگر در این مورد صحبتی نکنند رفتارها و حرکاتی از آنها سر می زند که احتمالاً ر ئیس شما متوجه این موقعیت خواهد شد.

ــ تمرکز خود را بر روی شغل فعلی از دست ندهید. این کار بسیار مشکل است چون در فکر خود این کار را ترک کرده اید. سعی کنید این دو را از یکدیگر جدا کنید. بنابراین وقتی سر کار هستید سخت کار کنید فکر کنید می خواهید برای خداحافظی هدیه ای به اطرافیان بدهید یا اگر از آنها ناراحت هستید با این روش حسرت رفتن شما در دل آنها خواهد ماند. در غیر این صورت احتمالاً حداقل مشکل شما کم شدن مزایا خواهد بود.

ــ در زمان مناسب که استعفای خود را اعلام کردید دیگر صبر نکنید و روی شعله هایی که روشن کرده اید نایستید. زمانیکه کار قبلی را ترک می کنید صحبت های تند و تنه آمیز نکنید چو دیگر وقت این حرفها گذشته است. کافیست بگویید شغلی که جوابگوی نیازهای شماست یا فرصت پیشرفت بیشتری دارد انتخاب کرده اید.

ــ در مورد مزایای شغل جدید بحث نکنید. با به رخ کشیدن مزایا و افزایش دستمزد خود باعث منحرف شدن صاحب کار فعلی خود از نگه داشتن شما می شوید. شاید او شرایط بهتری را برای شما در نظر گرفته است.

ــ مراحل لازم را برای آشنایی و مطالعه مدارک مربوط به شغل جدید طی کنید. شاید برای شروع باید زبان خارجه خود را تقویت کنید، یا با بعضی از استانداردهای جدید آشنا شوید اگر لازم است این کارها را انجام دهید و روی پروژه های که قرار است کار کنید مطالعه کنید. آنگاه کارفرمای جدید با دید دیگری به شما نگاه خواهد کرد.

از بهترین ابزار استفاده کنید.

از بهترین ابزار استفاده کنید.



در انتخاب کارمندان باید بسیار دقت کنید تا بهترین ها را بدست آورید. بدانید که هیچگاه ابزارهای بسیار عالی و بدون عیب و نقص بدست نخواهید آورد که همه مشکلات شما را رفع کند و بتوانید به راحتی و بدون هیچ دردسری با آن کار کنید. و در این میان هیچ ابزاری مانند نیروی انسانی خاص و مفید نیست. و اگر فرد مفیدی و با ارزشی را استخدام کرده اید بهتر است او را نگه دارید. او هر روز چیزهای جدیدی می آموزد و با تجربه ای که بدست می آورد سودش نصیب شما می شود. چنین فردی امسال با ارزش تر از پارسال است. اگر فردی مدت طولانی خوب کار کرده است این نوع کار کردن برایش عادت می شود و در آینده هم با صداقت برای شما کار خواهد کرد.

اگر با گذشت زمان برای او ذهنیتی پیش آمد که بدون او کار شما پیش نمی رود و حقوق گزافی از شما درخواست کرد بگذارید برود هر گاه من با چنین کارمندی روبرو می شوم بدون تردید او را ترخیص می کنم. به این دلیل که اولاً به او بفهمانم که جایگاهش به راحتی قابل جایگزینی است. دوم اینکه اگر کسی فکر کند فردی یکتاست و هیچکس نمی تواند جای او را بگیرد چنین شخصی در حقیقت هیچی نیست!

اگر ممکن بود او را نگه می داشتم تا از تجربه اش استفاده کنم. یک عنصر مهم در یک کارمند مغز اوست. شما کارهای زیادی را دیده اید که حاصل دستان هنرمندی است و اگر فکر و ذهن او نباشد این دست ها چنین ارزشی نداشتند. آقای بیچر این حرف ها را در این عبارت به ای شکل بیان می کند.

کارمندی خدمات خود را این گونه بیان می کند. «من یک جفت دست برای کار کردن دارم ولی یکی از انگشتانم فکر می کند.» صاحب کار در پاسخ گفت:« خیلی خوب است.» مرد دیگری می آید و می گوید:«من یک جفت دست برای کار کردن دارم و دو انگشت برای فکر کردن» صاحب کار خواهد گفت: «این بهتر است.» و سومی وارد می شود و می گوید: «همه انگشت ها و دستان من فکر می کنند.» این هنوز بهتر است. و در نهایت فردی جلو می آید و می گوید: من همچنان که کار می کنم درباره آن فکر می کنم» اینجاست که صاحب کار خواهد گفت: «تو همان کسی هستی که من می خواهم.»

افرادی که هم با تجربه هستند و هم از فکر خود استفاده می کنند با ارزشترین کارمندان هستند و به راحتی نمی توان برای آنها جایگزینی پیدا کرد. و هم برای آنها و هم برای شما بهتر است که حقوق و مزایای بهتری بگیرند و اختلاف مزایای آنها باید منطقی باشد. برای این منظور می توانید به مرور زمان با توجه به عملکرد آنها خقوق و مزایای آنها را افزایش دهید.

اشتباه در ایجاد انگیزه


اشتباه در ایجاد انگیزه

 

در سراسر دنیا مدیران زیادی یک اشتباه بزرگ مرتکب می شوند. و این اشتباه آنقدر در عملکردشان تاثیر منفی دارد که می تواند یکسازمان و افراد شاغل در آن را از پیشرفت، بهبود و رسیدن به موفقیت بازی دارد. خوب باید بگویم این اشتباهی است که تقریباً همه مدیران مرتکب می شوند و فقط تعداد کمی توانسته اند این پارادوکس را حل کنند و یک سازمان پیشرو  را رهبری کنند.

برای روشن شدن مطلب، بحث را با یک مثال ادامه می دهیم. تصور کنید یک آشپزخانه بزرگ با انواع مواد خام و همه جور امکانات پخت و پز در اختیار شماست. و با این امکانات می توانید هر غذایی را آماده کنید. و فقط باید دست به کار شوید.

حال فرض کنید همه غذاها را به یک روش مشخص تهیه می کنید. روش کار شما براساس آماده کردن یک ساندویچ همبرگر است. حال اگر با همین روش بخواهید بستنی درست کنید چه می شود؟ اگر بستنی را بپزید چه اتفاقی می افتد؟

بزرگترین اشتباه مدیریت

واضح است که آماده کردن اگر مواد آنرا مانند همبرگر در اجاق قرار دهید چه اتفاقی می افتد. ما نمی توانیم با همه مواد غذایی به یک شیوه رفتار کنیم. آنها با هم تفاوت دارند و برای این که بهترین نتیجه را از کار خود ببرید باید فنون و روش های متفاوتی استفاده کنید.

بزرگترین و دردناکترین اشتباه مدیریت واضح است: مدیران زیادی با همه کارمندان خود به یک شیوه رفتار می کنند و می خواهند در افراد مختلف با رفتارها، نیازها و احساسات گوناگون به یک روش ایجاد انگیزه کنند.

درست مثل این که بستنی را داخل اجاق بگذارید تا آماده شود. بنابراین مدیری که می خواهد همه کارمندان خود را با یک روش ساده تهییج کند شکست خواهد خورد.

واکنش افراد مختلف در برابر یک مشوق یا یک امتیاز که از طرف شما ارائه می شود متفاوت است بعضی خوشحال می شوند، بعضی هیجان زده می شوند، به برخی احساس کسالت دست می دهد و همین رفتار برخی را عصبانی می کند. البته شاید فکر کنید آنها چنین حقی ندارند پس در این صورت لیاقت سرپرستی را ندارید. می بخشید که این قدر رک و بی پرده صحبت می کنم چون مدیریت یعنی رهبری یک سازمان و افراد شاغل در آن و این گونه تفکرات به راحتی سازمان شما را به سراشیبی سقوط می کشاند.

این وظیفه شماست که کشف کنید هر یک از اعضای تیم تان با چه عملی تشویق و دلگرم می شود تا کار خود را به بهترین نحو انجام دهد. و آنچه که آنها را دلسرد می کند چیست؟ البته همه اینها به زمان و تلاش شما نیاز دارد. اما نتیجه آن به حرکت در آمدن افرادی است که کارمندان شما را دلگرم می کنند و بهترین ها را برای شما و برای تیم شما به ارمغان می آورند.

به خاطر داشته باشید ممکن است شما با یک پاداش نقدی یا یک لوح تقدیر به کار و تلاش بشتر ترغیب شوید ولی این دلیل نمی شود تمام اعضای تیم شما هم احساسات مشابه داشته باشند. به حرف های افراد زیردست خود گوش دهید. آنچه آنها را دلگرم می کند کشف کنید، به خاطر بسپارید و از آن استفاده کنید. شما با مجموعه متنوعی از افراد سروکار دارید. و به کار گرفتن آنچه گفته شد به شما کمک خواهد کرد تا مجموعه ای از افراد موفق را در سازمان خود به کار گیرید.